دعا برای سلامتی و تعجیل فرج امام زمان (عج) چه فایدهای دارد؟
با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از مهدویت همراه باشید :
دعا برای سلامتی امام مهدی علیه السلام از بهترین اقسام دعا است
تردیدی نیست که دعا، از عبادت های بزرگ است و آثار فراوانی دارد.
البته باید توجه داشت هرچند دعا و درخواست از حضرت حق، در تسریع فرج بسیار مؤثر است، ولی آنچه مهم تر می باشد، آن است که شیعیان و عاشقان، حقیقت انتظار را در زندگی خود جاری کنند، بدین معنی که سعی کنند حقیقتاً دستورات اسلام را عمل نمایند، با تلاش در تهذیب نفس و خدمت به مردم لیاقت یاری حضرت را کسب نمایند، برای امر فرج زمینه سازی کرده و مردم را برای پذیرش حرکت عدالت خواهانه حضرت آماده کنند.
گفتنی است که جهان آفرینش بر پایه اسباب و مسببات می باشد و پیدایش هر پدیده مشروط به وجود شرایط و زمینه های آن است. طبق آموزه های دین مقدس اسلام (که عقل نیز آن را تأیید می کند) دعا یکی از اسباب و زمینه های تحقق پدیده ظهور می باشد.
به عبارت دیگر امر ظهور وابسته به تحقق شرایط و زمینه ها می باشد و دعا به عنوان جزءالعلت یکی از اسباب تعجیل در فرج است.
دعا برای سلامتی امام مهدی علیه السلام نیز از بهترین اقسام دعا است. درباره تأثیر دعا، از دو زاویه می توان نگاه کرد:
الف. تاثیر دعا نسبت به امام؛
ب. تأثیر دعا برای دعا کننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتی حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان هستند و در همین عالم زندگی می کنند، در معرض آفات و بلایا می باشند و دعا می تواند در دور کردن بلاها و مرض ها از وجود عزیزشان مؤثر باشد.
این، با اراده خدا مبنی بر حیات و سلامتی امام، منافاتی ندارد؛ زیرا که اراده خدا از طریق اسباب اعمال می شود و دعا از مهم ترین وسیله ها و سبب ها برای جریان اراده خدا در زندگی است.
از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است، از جمله:
دعا کردن، راهی است برای این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنیم و این ارتباط ثمرات بسیاری برای رشد و کمال روحی ما دارد.
دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به ایشان است که قطعاً از سوی آن منبع کرم، بی پاسخ نخواهد ماند و دعاکننده را مورد لطف و عنایت خاص خود، قرار خواهند داد.
دعا کردن برای امام، یعنی آن وجود عزیز را بر بسیاری از موجودات و پدیده ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مدنظر قرار دادن. این موضوع، سبب زیاد شدن محبت آن عزیز در دل ها و جان ها می گردد؛ زیرا ذکر محبوب، سبب فراوانی محبت نسبت به اوست.
با توجه به این که ایشان، واسطه فیض الهی در عالم هستی اند، صلوات و صدقه به نیت ایشان خود نوعی وسیله برای کسب فیوضات بیشتر است.
دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به ایشان است
ب. به فرموده امام علی علیه السلام، خداوند کارها را به حسب قضایش انجام می دهد و نه رضایت شما (میزان الحکمه، روایت شماره 16456) و مقدمه قضای الهی، قدر الهی است؛ چرا که هر کار بر اساس اندازه و هندسه خاص خود انجام می گیرد.
به فرموده امام صادق علیه السلام، چون که خداوند چیزی را اراده کند مقدر می کند آن را و پس از تقدیر، قضایش به آن تعلق می گیرد،(همان، روایت شماره 16461.)
قدر و هندسه و اندازه وجودی هر چیز است و قضا به معنای گذراندن و یکسره کردن و به پایان رساندن است.
تقدیر الهی، موجودات عالم مشهود را به سوی آن چه در مسیر وجودشان برای آنها تقدیر و قالب گیری کرد، هدایت می کند. خدای بزرگ فرمود: «الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی» سپس همین تقدیر و هدایت را با امضای قضا، تمام و تکمیل می کند.
بسیار می شود که خدا چیزی را تقدیر می کند، ولی به دنبال تقدیر، قضایش را نمی راند، مانند قدری که بعضی از علل و شرایط خارج آن اقتضا دارد، ولی به خاطر مزاحمت مانعی، آن اقتضا باطل می شود و سببی دیگر و یا اقتضایی دیگر جای سبب قبلی را می گیرد.
چه بسا چیزی مقدر بشود و قضای آن نیز رانده شده باشد، مثل این که از جمیع جهت، یعنی هم از جهت وجود علل و شرایط و هم از جهت نبودن مانع، تقدیر شده باشد که در این صورت، آن چیز، محقق می شود.
در بعضی از روایات نیز آمده که قدر، ممکن است تخلف کند، اما برای قضا برگشتی نیست، البته تغییر در تقدیر، مربوط به عالم ماده است.
با توجه به این مقدمه، قضا، به معنای اجتماع جمیع علل و شرایط و فقدان هرگونه مانعی است که مسلماً انجام می گیرد و هیچ گونه برگشتی در آن نیست. چه بسا، همین قضایی که مجموعه شروط متعدد دارد، یکی از آن شروط، دعای بندگان باشد. آمیختگی و همسویی دعا و قضا، در روایات به خوبی مشهود است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در انتهای نامه سی و یکم نهج البلاغه به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام می فرمایند: «دین و دنیای تو را به خدا می سپارم و بهترین خواسته الهی را در آینده و هم اکنون در دنیا و آخرت برای تو می خواهم».
اجتماع درخواست از خدا و قضا، بسیار زیبا است. در روایت آمده که حضرت امیر علیه السلام از زیر دیواری که در شرف خراب شدن بود حرکت کردند و به جای دیگر رفتند. از آن حضرت سؤال شد «آیا از قضای الهی (حکم حتمی الهی) فرار می کنید؟»
آن امام بزرگوار فرمودند: «از قضا الهی به سوی قدر الهی فرار می کنم!» (میزان الحکمه، ج8، ص162) به این معنا که در صورت توقف، تمام مقدمات لازم برای زیر آوار ماندن مهیا می گردد و قضای الهی تحقق می پذیرد، اما با حرکت به سوی مکانی دیگر، مقدمه ای از آن مقدمات ناقص می گردد و هندسه ای دیگر شکل می گیرد که آن، تحقق سلامت و امنیت است.
لذا منافات ندارد که حتی دعا، قضای الهی را متبدل سازد، دعایی که از جمله مقدمات و شروط حکم الهی است.
در روایت از رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم وارد شده که: «لایرد القضاء الا الدعاء»؛ قضای الهی رارد نمی کند مگر دعا. (منتخب المیزان الحکمه، روایت 2101) یعنی گاه، مقدرات یک امر فراهم شده است و باید قضا بیاید، ولی دعا در تقدیرات اثر می گذارد. و با تغییر در تقدیرات، قضا و نتیجه محقق نمی شود.
بنابراین، در عین حال که همه امور به قضای الهی تحقق می پذیرد، منافات ندارد که ما موظف به دعا کردن باشیم، نه صرفاً به علت یک امری صوری و ظاهری، بلکه چون دعا، خود، در سلسله طولی تحقق اشیاء تأثیر جوهری دارد و این تاثیر به اذن و اراده الهی انجام می گیرد. خود حضرت حق، ما را مأمور به دعا کردن نموده و برای این دعا، تاثیر قائل شده است.
نتیجه این که، زمان ظهور حضرت حجت علیه السلام مثل بقیه امور و اسرار، به قضای الهی است در عین حال، ما موظف به دعا در جهت تعجیل فرج آن بزرگوار هستیم و دعای ما، می تواند در مجموعه علل ظهور موثر باشد.
منبع:bonyadedoa.com