کابوسهای کودکانه
با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از فرزندان همراه باشید :
کابوسها ظاهرا استرسهای طول روز را منعکس می کند
پدر و مادرهایی که فرزند کوچک دارند بیش از هر کس مشکلات خواب کودکان را تجربه کرده اند و طبیعتا دوست دارند روشهایی برای مقابله با این مسایل بیاموزند.
خواب! ما در طول زندگی خود همواره با این بازسازی، سر و کار داریم، در آن دخل و تصرف می کنیم، از آن استقبال می کنیم و آن را جز ضروری زندگی خود می دانیم. بیدار شدن کودکان خردسال از خواب، کابوسهای شبانه، دندان قروچه در خواب، سر تکان دادن در خواب و .. همه مسایل رایج میان کودکان است.هر چه کودک بزرگتر می شود تنوع رفتار آنها در خواب بیشتر می گردد و درمقابل والدین هم واکنشهای مختلف و متفاوتی را از خود بروز می دهند.
کابوس ها
کابوسها که در مرحله حرکت سریع چشم رخ می دهد، در واقع رویاهایی ترسناک هستند که کودک را بیدار کرده و ترس و اضطرب عمیقی را در او ایجاد می کند. کابوسها معمولا ثلث آخر خواب رخ می دهند. در کابوس کودک تحرک فیزیکی ندارد، هنگام بیدار شدن هوشیار است و جزییات رویاهایش را کاملا به یاد می آورد. کودکان بیشتر صبح ها کابوس می بینند ضمن اینکه کابوس پدیده شایعی میان کودکان است و حددا 10-15 درصد کودکان 3-6 ساله کابوس می بینند.
منشا کابوسها
کابوسها ظاهرا استرسهای طول روز را منعکس می کند . محتوای آنها نیز از سیر رشدی ترسها و نگرانی ها تبعیت می کند. مثلا پیش دبستانی ها خواب موجودات خیالی ترسناک را می بینند حال آنکه کودکان بزرگتر خواب بچه دزدی می بینند. دوره های پر استرس و ضربه های روانی نیز بر شدت کابوسهای کودکان می افزاید؛ مطالعات نشان داده که دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری که نگران توان عقلی و تحصیلی خود هستند بیش از سایر کودکان دچار کابوس می گردند. مصرف و قطع برخی از دارو ها هم در ایجاد کابوس می تواند نقش داشته باشد.
همانطور که گفته شد بروز کابوس در کودکان امری شایع است اما زمانی بروز کابوسها نگران کننده است که جنبه تکرار شونده داشته باشند. کابوسها اگرچه به خودی خود آسیب محسوب نمی شوند ولی می توانند اختلال خواب و ترس از رختخواب رفتن ایجاد کند.
بررسی یک نمونه واقعی
خانم و آقای موسوی والدین آراد ده ساله هستند. آنها بابت کابوسهای مکرر آراد به روان شناس مراجعه کردند.ابزارهای بررسی نشان داد که عملکرد آراد در مدرسه خوب است و دانش آموزی فعال است. هر چند که والدینش او را کودکی حساس ارزیابی می کنند اما در کل پسری شاد است و دوستان زیادی دارد. بررسیها نشان داده که در دو هفته اخیر، او یازده شب را دچار کابوس شده است.
آراد در اتاق خواب خود می خوابد اما وقتی دچار کابوس می شود کف اتاق والدین یا برادربزرگترش می خوابد. در پنج شب گذشته نیز دیر به خواب رفته بود و چند بار پدر و مادرش را صدازده بود یا بیدار مانده بود و کتاب خوانده بود.
مصاحبه با والدین آراد
خانم و آقای موسوی هر دو کارمند بوده و دارای سه فرزند پسر هستند که آراد فرزند دوم آنهاست. آنها آراد را پسری سالم توصیف می کنند که هرگز سابقه بستری شدن هم نداشته است. آراد در سنین 4-6 سالگی بعد از مرگ پدربزرگش دچار وحشتزدگی در خواب می شده. در مقطع پیش دبستانی نیز ماهی یک بار دچار کابوس می شده، کم کم این کابوسها بسیار کمتر شده و به سالی چند مورد رسیده است. اما اخیرا مجددا بر شدت این کابوسها افزوده شده به طوری که طی دو هفته اخیر آراد یازده بار کابوس دیده است.
بروز کابوس در کودکان امری شایع است اما زمانی نگران کننده است که کابوسها تکرار شوند
مصاحبه با آراد
نکته قابل توجه در صحبت با آراد این بود که او احساس می کرد این کابوسها همواره ادامه خواهد یافت. آراد می دانست کابوسها واقعیت ندارند اما از آنها خیلی می ترسید.
در طی مصاحبه آراد به نکاتی دیگر هم اشاره کرد؛ اینکه چند بچه قلدر در سرویس مدرسه او است و باعث آزار او و برادر کوچکترش می شدند . این بچه های قلدر، آراد و برادرش را دایما تمسخر می کردند و هل می دادند. البته به نظر می رسید که برادربزرگتر آراد نیز زیاد او را مورد استهزا و تحقیر قرار می دهد.
سیر درمان آراد
آراد مدت چهار هفته با روان شناس ملاقات داشت. در نهایت تصمیم گرفته شد که آراد هرگاه کابوس دید به اتاق والدین خود برود و سپس یکی از والدین او را به اتاقش ببرد و آراد محتوای کابوس را برای وی شرح دهد و در برگه ثبت روزانه خواب، یادداشت کند.
همچنین آراد و روان شناس محتواهای خواب آراد را مرور کرده و نقش شخصیتهای آن را بازی کردند. آراد در این نمایشها پاسخ هایی می داد که وی را بر آن رویدادهای ترسناک مسلط می کرد.
عوامل استرس آور در طول روز مورد بررسی و درمان قرار گرفت. یکی از این موضوعات قلدرهای سرویس مدرسه آراد بودند که باید با کمک آراد و روان شناس رفع می شد. آراد تصمیم گرفت از پدر و مادرش بخواهد ماجرای قلدرها را به مدیر مدرسه بگوید و مدیر مدرسه به آنها تذکر دهد تا رفتارشان را اصلاح کنند. همچنین تصمیم گرفت اگر او را کتک زدند یا هل دادند از خودش دفاع کند.
همچنین باید به رفتار برادر بزرگتر آراد هم رسیدگی می شود و قرار شد که والدین طوری برنامه ریزی کنند که اگر جر و بحثی میان آراد و برادر بزرگش ایجاد شد خودشان حل کنند و در غیر این صورت هردو جریمه شوند ضمن اینکه برای اوقات فراغت برادر بزرگتر آراد هم برنامه ریزی جدی شود.
همزمان با افزیش تسلط آراد بر وقایع زندگی خویش، به ویژه همزمان با حل مشکل او با قلدرهای سرویس مدرسه، کابوسهایش ظرف مدت یک ماه کمتر شد. پیگیری مدیر مدرسه باعث شد که قلدرها به خاطر آزار و اذیتهای جدی که به بچه های سرویس می کردند، به مدت یک هفته حق استفاده از سرویس را نداشتند. بعد از یک هفته که محرومیت آنا تمام شد بازهم قلدرها آراد را به طور لفظی تهدید کردند و آرادهم در پاسخ گفته که” اگر بدرفتاریهایشان ادامه یابد حتما درس به یادماندنی به آنها خواهد داد”
آراد متوجه شد که با فهمیدن مشکلات روزمره خود احتمالا دچار کابوس خواهد شد ولی این را هم دیگر یاد گرفته بود که اگر کابوسهایش تکرار شدند، باید دنبال استرسها بگردند و با آنها کنار آمده و حلشان کند.
منبع: tebyan.net