سینما

وقتی نابغه ها سینمایی می شوند

با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :

هفته نامه همشهری شش و هفت: اگر نابغه نباشیم یا نشویم دلیلی ندارد که نوابغ را دوست نداشته باشیم. نوابغ در هر زمینه‌ای که باشند جذابند. گاهی این جذابیت بیشتر از آنکه کاری باشد، زندگی شخصی و مسیری را که آنها برای بروز نبوغ خود طی کرده اند شامل می‌شود. این که آدمی ‌با تمام خصوصیات ظاهری ما وجود دارد و توانسته مسیرهای جدیدی را در علم یا هنر در مقابل دنیای بعد خود باز کند به تنهایی می‌تواند دلیلی برای جذابیت زندگی نوابغ باشد.

سینما که خود ثمره نبوغ انسان‌هایی چون توماس ادیسون، برادران لومیر و تخیل‌پردازی هنرمندانی چون ژرژ ملیس است، در طول حیات خود بارها به سراغ زندگی نوابغ رفته است. گاهی این نوابغ دست‌پرورده ذهن نویسنده‌های خلاق هستند و در دنیای بیرونی ما به ازای واقعی ندارند مثل «ویل‌هانتینگ نابغه» به کارگردانی گاس ون سن یا «تات مرد کوچک» به کارگردانی جودی فاستر. گاهی هم کارگردانان و نویسندگان بخشی از زندگی نوابغ واقعی تاریخ را به تصویر کشیده‌اند.

البته در سینما آنچه مهم است بحث درام و داستان است. نویسنده و کارگردان باید بتوانند از دل زندگی یک نابغه، داستان جذابی را بیرون بکشند که قابلیت سرگرم کردن و حتی تحت تاثیر قرار دادن مخاطب را داشته باشد. به همین دلیل ساخت فیلم در مورد نوابغ واقعی گاه آنقدر سخت می‌شود که خیلی‌ها عطایش را به لقایش می‌بخشند و گاه نویسنده و سازنده فیلم آنقدر نسبت به جذابیت داستان بی تفاوت می‌شوند و تحت تاثیر نام یا زندگی آن نابغه قرار می‌گیرند که محصول نهایی بد و غیر قابل تحمل در می‌آید . به عنوان نمونه این دسته از فیلم‌ها می‌شود از فیلم «مودیلیانی» محصول سال 2004 نام برد که به زندگی آمادئو مودیلیانی نقاش نابغه ایتالیایی می‌پردازد. فیلمی‌که آن را یکی از بدترین فیلم‌های ساخته شده تاریخ سینما در خصوص نوابغ می‌دانند.

 

Social Network / شبکه اجتماعی

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

ترکیب دیوید فینچر به عنوان کارگردان و آرون سورکین به عنوان فیلم‌نامه‌نویس نتیجه‌اش یکی از فیلم‌های خوب هزاره جدید است؛ فیلمی‌که به زندگی مارک زوکربرگ خالق شبکه اجتماعی «فیس‌بوک» می‌پردازد. زوکربرگ که شخصیت سال جهان در2010 معرفی شد برنامه ریز نابغه‌ای است که ابتدا «فیس بوک» را به عنوان شبکه‌ای برای برقراری ارتباط دوستانش با هم در دانشگاه تاسیس می‌کند. مدتی بعد او با همراهی اندرو مک‌کالم، داستین موسکویتز و کریس‌هاگز برنامه این شبکه را برای استفاده عمومی می‌نویسد و بلافاصله فیس‌بوک تبدیل به مهم‌ترین شبکه اجتماعی مجازی تا به امروز می‌شود. از آن پس صدها میلیون نفر از سراسر جهان در آن عضو می‌شوند و زوکربرگ را در 24سالگی به یک و نیم میلیارد دلار ثروت می‌رساند تا او در تاریخ به عنوان میلیاردر جوانی که ثروت خود را شخصا کسب کرده شناخته شود.

خیلی‌ها این فیلم را بهترین اثر فینچر می‌دانند و برخی حتی آن را به دلیل نگرشی که در به تصویر کشیدن یک نابغه رسانه‌ای دارد «همشهری کین» دوران جدید می‌نامند. فیلم فروش بالایی داشت و به موازات آن 168 جایزه به دست آورد و برای 138 جایزه هم نامزد دریافت جایزه شد . سه اسکار و چهار جایزه گلدن گلاب جوایز مهمی هستند که این فیلم به دست آورده است. نکته جالب این است که زوکربرگ اعلام کرده بود تا زمانی که زنده است دوست ندارد فیلمی‌ از زندگی او ساخته شود به همین دلیل هیچ گونه مشارکتی در ساخت فیلم نکرد و حتی در خیلی از محافل از فیلم ساخته شده احساس نارضایتی کرد؛ چرا که فیلم نقاط ضعف کاری و شخصیتی او را بدون هیچ گونه رحم و اغماضی به تصویر کشیده است. جسی آیزنبرگ در این فیلم نقش مارک زوکربرگ را بازی می‌کند.

 

A Beautiful Mind / یک ذهن زیبا

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

مردی صداهایی غیرواقعی می‌شنود که به او در مورد خطراتی هشدار می‌دهند و وادارش می‌‌کنند کارهایی برخلاف خواسته‌اش انجام بدهد. رفته رفته توهمات او بیشتر و بیشتر می‌شود و زندگی‌اش در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرد. این موقعیت می‌تواند داستان یکی از فیلم‌هایی باشد که کارگردانی مثل دیوید لینچ به خوبی از عهده ساختنش بر می‌آید اما صبر کنید. این چند خط داستان زندگی یکی از نوابغ ریاضی در قرن بیستم است؛ مردی که به دلیل بیماری اسکیزوفرنی آن هم از نوع پارانوئیدش کرسی استادی خود را در دانشگاه از دست داد و بالاخره در بیمارستان بستری شد. نام این مرد کسی نبود جز: جان (فوربز) نش ریاضیدان نابغه‌ای که برنده جایزه نوبل اقتصادی هم شده بود. همه این اتفاقات در دوران جوانی و میانسالی نش گریبان او را می‌گیرد و 30سال از زندگی او را بر باد فنا می‌دهد.

در سال 1999 سیلیویا ناسار براساس زندگی نش و اتفاقاتی که برای او رخ داد کتابی می‌نویسد به نام «ذهن زیبا» که هم نامزد دریافت جایزه پولیتزر شد و هم جزو کتاب‌های پرفروش زمان خودش. دو سال بعد ران‌هاوارد کارگردان مطرح آمریکایی با بهره گیری از هنرنمایی راسل کرو فیلم «ذهن زیبا» را ساخت. فیلمی‌که کرو برای بازی در نقش جان نش نامزد دریافت اسکار و ‌هاوارد برای کارگردانی آن برنده اسکار شد. اد هریس، جنیفر کانلی، کریستوفر پلامر و پل بتانی دیگر بازیگران این فیلم بودند. البته فیلم نسبت به واقعیت زندگی نش تفاوت‌های عمده ای داشت ولی خود او جدا از برخی از دلخوری‌های کوچک خوشحالی خود را از ساخت چنین فیلمی‌در مورد زندگی‌اش ابراز کرد. نش سال پیش به همراه همسرش بر اثر تصادف با خودرویی دیگر در 86 سالگی از دنیا می‌رود. او یکی از نظریه پردازان بزرگ نظریه بازی بود؛ نظریه‌ای که سعی می‌کرد با علم ریاضیات ثابت کند که نتیجه تصمیماتی هر فرد به شکل خرد و کلان وابسته به نتیجه تصمیماتی است که افراد دیگر می‌گیرند.

 

Pollock / پولاک

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

در قرن بیستم مکاتب ادبی و هنری متعددی در سراسر جهان به وجود آمدند که هر کدام مسیر تاریخ هنر و ادبیات را عوض کردند. یکی از این مکاتب که در عرصه نقاشی ظهور کرد اکسپرسیونیسم آبستره بود؛ مکتبی که بر مبنای آن نقاش تلاش می‌کند از به تصویر کشیدن و بازنمایی عینی و سنتی آنچه می‌بیند خودداری کند و فضایی جدید برای به تصویر کشیدن آنچه در ذهن دارد و در واقعیت می‌بیند ترسیم کند. در این مکاتب چهره‌های سرشناسی چون ‌هانری ماتیس، مارک توبی، آرشیل گورکی، ویلم دکونینگ و مارک روتکو به دنیای هنر معرفی شدند، اما از میان آنها بدون شک جکسون پولاک سرشناس‌تر است.

 

پولاک را با تابلو‌های نقاشی عجیبش می‌شناسند، تابلوهایی که در نگاه اول چیزی جز مخلوطی از رنگ‌های پاشیده شده به بوم نشان نمی‌دهند، اما سال‌ها طول کشید تا برخی فیزیکدانان و ریاضیدانان توانستند این جمله او که می‌گفت:«من می‌توانم جریان رنگ را روی بوم مهار کنم. طرح‌های من تصادفی نیستند.» را اثبات کنند.

اد هریس بازیگر سرشناس فیلم‌هایی چون «ذهن زیبا»، «نمایش ترومن»، «آپولو 13»، «ساعت‌ها»، «نیکسون» و «صخره» از علاقه‌مندان پولاک است. به همین دلیل در سال 1999 تصمیم ‌می‌گیرد برای ساخت فیلمی ‌در خصوص این نقاش نابغه پشت دوربین کارگردانی قرار بگیرد و نتیجه این تصمیم فیلم «پولاک» شد. این علاقه آنقدر زیاد بود که اد هریس نه تنها نقش پولاک را خودش بازی کرد بلکه تمام نقاشی‌هایی را که در طول فیلم، شخصیت پولاک می‌کشد خود هریس کشیده است. فیلم در سال 2000 اکران و اد هریس نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. مارسیا گی‌هاردن بازیگر زن این فیلم هم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد. پولاک در زندگی شخصی‌اش انسان پرمشکلی بوده و نقطه مهم قوت فیلم تصویر دقیق کارگردان از این مشکلات است. پولاک در سن 44 سالگی بر اساس حادثه رانندگی درگذشت.

 

اشتیاق برای زندگی / Lust for Lifeوینسنت و تئو / Vincent & Theo

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

یکی از دردهای تلخی که یک نابغه می‌تواند گرفتارش باشد این است که در دوران زندگی‌اش انسان گمنامی ‌بماند و به دلیل این گمنامی‌دچار افسردگی‌های فراوانی شود. وینسنت ون گوگ از نقاشان بزرگ تاریخ از آن دست نابغه‌هایی بود که در دوران حیاتش تحویل گرفته نشد. او که امروز تابلوهایش میلیون‌ها دلار می‌ارزد در طول حیات کوتاهش (1890—1853) تنها توانست یکی از تابلوهای خود را بفروشد. برادر او تئو حامی ‌همیشگی وینسنت بود. تئو که تابلوهای نقاشی می‌فروخت حامی‌‌وینسنت بود.

 

او معمولا تمام هزینه‌های زندگی وینسنت را می‌پرداخت و وینسنت هم تابلوهایی را که می‌کشید برای او می‌فرستاد تا از طریق فروش آنها جبران هزینه‌هایش را بکند، اتفاقی که هیچ گاه در زمان عمر کوتاه هر دو نفر رخ نداد. داستان علاقه این دو برادر آن قدر جذابیت دراماتیک دارد که در سال‌های 1956 و 1990 دو فیلم با محوریت آنها ساخته می‌شود. اولی «اشتیاق برای زندگی» به کارگردانی وینسنت مینه لی است که کرک داگلاس در نقش وینسنت ون گوگ و جیمز دونالد در نقش تئو ظاهر شدند و جالب است که آنتونی کوئین فقید به خاطر بازی در نقش نقاش مطرح دیگری به نام پل گوگن در این فیلم برنده اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد شد.

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

فیلم بعدی را هم رابرت آلتمن در سال 1990 ساخته و تیم راث در نقش وینسنت و پل رایس در نقش تئو به ایفای نقش پرداختند. هر دو فیلم بیشتر به روابط دو برادر و نامه نگاری وینسنت به تئو می‌پردازند. وینسنت در 37 سالگی بر اثر شلیک دو گلوله به شکمش از دنیا می‌رود و تئو هم شش ماه بعد به او می‌پیوندد.

 

The Imitation Game / بازی تقلید

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

 

آلن تورینگ را یکی از نوابغ ریاضی و رایانه و پدر محاسبه نوین و هوش مصنوعی می‌دانند. او یکی از معدود دانشمندانی است که توانست با بهره‌گیری از هوش خود پیام‌های نظامی کدگذاری شده ارتش نازی آلمان را در طول جنگ جهانی دوم با ماشین رمزگذاری انگیما رمزگشایی کند و به همین دلیل او را یکی از قهرمانان جنگ جهانی دوم می‌دانند.

 

از دستاوردهای مهم او ارایه ماشین تورینگ است که خیلی‌ها آن را از جمله ماشین‌های پیچیده اختراع شده برای محاسبات می‌دانند. تورینگ در زندگی شخصی‌اش با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کرد و اختلافات شدیدی هم با دولت انگلستان داشت و در نهایت به علت افسردگی خودکشی کرد. سال گذشته فیلمی ‌به نام «بازی تقلید» به کارگردانی مورتن تیلدام ساخته شد که به داستان رمزگشایی‌های تورینگ از پیام‌های نظامی‌ارتش نازی اختصاص دارد‌؛ رمزگشایی‌هایی که جان هزاران نفر را نجات داد و آن را مقدمه‌ای برای پایان جنگ جهانی می‌دانند.

این فیلم تحسین منتقدان و مخاطبان را در پی داشت. بندیکت کمبربچ که با بازی در نقش شرلوک هولمز شهرتی جهانی برای خود به دست آورده‌ در نقش آلن تورین خوش درخشید و نامزد جوایز معتبری چون بفتا، گلدن گلاب و اسکار شد. تورینگ آنقدر شخصیت مهمی ‌در جهان به شمار می‌رود که در سال ۲۰۱۲ به مناسبت یکصدمین سال تولد او مراسم و کنفرانس‌های مختلفی در نقاط مختلف جهان و شهرهای انگلستان برگزار شد. در سوم‌تیر ۱۳۹۱ هم در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نشست یک روزه‌ای با عنوان ذهن، منطق و محاسبه به این مناسبت برگزار شد. ارثیه مشهور تورینگ برای علم مقاله معروف او به نام «آزمایش تورینگ» است. مقاله‌ای که آن را یکی از مقالات تاثیرگذار علمی‌ تاریخ می‌دانند که سبب تحولات مهمی‌ در صنعت هوش مصنوعی و رایانه‌ها شد.

 

Amadeus / آمادئوس

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

ولفگانگ آمادئوس موتزارت یکی از مخلوقات عجیب بشری است. او که متولد 1756 میلادی بود از سه سالگی شروع به آهنگ‌سازی کرد و تا پایان عمر کوتاهش در 35 سالگی بیش از 600 قطعه موسیقی نوشت. او تنها کودک تاریخ است که در پنج سالگی لقب کودک نابغه را به دست آورد. موتزارت در هفت سالگی اولین سمفونی‌ و در 12سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت. پدر موتزارت هم ویولنیست مشهوری بود و به همین علت به سرعت استعداد پسرش را کشف کرد. موتزارت اتریشی در 25 سال تقریبا تمام شهرهای مهم اروپا را گشت و در بیشتر کاخ‌های پادشاهی مهم تاریخ اروپا به اجرای قطعه پرداخت. خیلی‌ها دقیقا نمی‌دانند چرا عمر او این اندازه کوتاه بود اما مهم ترین نظریه بر مرگ او به علت بیماری سل دلالت دارد. چنین شخصیت مهمی ‌در تاریخ که خیلی‌ها او را آهنگساز برتر تمام دوران می‌دانند و اصلا موسیقی را به قبل و بعد او تقسیم می‌کنند، نیازمند ساخته شدن فیلمی‌در خور شخصیت و اعتبارش بود؛ کاری که میلوش فورمن کارگردان مطرح چک تبار به زیبایی هر چه تمام تر از پس آن برآمده است.

«آمادئوس» بهترین فیلمی‌است که تا کنون بر اساس زندگی یک نابغه ساخته شده‌ است. درام پخته فیلم که مدیون فیلم نامه پیتر شفر است، اصل داستان را به رویارویی موتزارت با آهنگساز نابغه ولی بدطینت زمان خودش؛یعنی آنتونیو سالیری اختصاص داده است. گفته می‌شود موتزارت با اینکه نابغه بزرگی بوده اما از لحاظ اخلاقی و رفتاری هیچ گاه به بلوغ کافی نرسید و همیشه رفتارها و برخوردهای بچگانه‌ای از او سر می‌زده که گاهی موجب دردسرهایی برای او می‌شده‌است. فیلم «آمادئوس» در به تصویر کشیدن این خلق و خوی موفق عمل کرده است. در این فیلم تام‌هالس در نقش موتزارت و اف مورای آبراهام در نقش سالیری به ایفای نقش پرداخته‌اند. هشت جایزه اسکار، چهار جایزه گلدن گلاب و چهار جایزه بفتا تنها بخشی از انبوه جوایزی است که این فیلم به دست آورده است.

 

The Theory of Everything / تئوری همه چیز

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

آدمی ‌را تصور کنید که به بیماری عجیب و غریبی به نام اسکلروز جانبی آمیوتروفیک دچار است. این بیماری باعث شده که او از هر گونه تحرکی عاجز باشد. نه می‌تواند بنشیند، نه از جای خود بلند شود و نه راه برود. نمی‌تواند دست و پایش را تکان بدهد یا بدنش را خم و راست کند و حتی توانایی سخن گفتن هم ندارد. ممکن است خیلی‌ها با خودشان بگویند؛ این آدم با این وضعیت بمیرد بهتر است! اما این آدم حرف آن خیلی‌ها را گوش نداد تا تبدیل به یکی از چهره‌های مطرح علمی‌تاریخ شود: استیون ویلیام‌هاوکینگ. او را بیشتر به خاطر نظریه‌های جنجالی‌اش در زمینه کیهان شناسی می‌شناسد. قدرت تاثیرگذاری مقالات و کتاب‌های او به اندازه ای است که می‌گویند او تنها ویلچر نشین تاریخ است که به تنهایی توانسته جهان را چند قدم به جلو حرکت دهد. زن سابق ‌هاوکینگ به نام جین که سال‌های سال با وجود بیماری و ناتوانی‌اش در کنار او زندگی کرد، کتابی نوشته به نام «سفر به بی نهایت: زندگی من با استیون» و در آن شرح تمام سال‌هایی را که با‌هاوکینگ بوده از ابتدای آشنایی تا جدایی‌شان روایت می‌کند.

این کتاب منبع اصلی ساخت فیلم « تئوری همه چیز» است. فیلمی با بازی بی نظیر ادی ردمین در نقش هاوکینگ باعث شد او تقریبا تمام جوایز مهم بازیگری سال را به دست آورد. می‌گویند پرستار‌ هاوکینگ پس از پایان اولین نمایش فیلم در جشنواره تورنتو اشک‌های صورت‌ هاوکینگ را پاک کرده است.‌ هاوکینگ با این که در عمل محدودیت‌های فراوانی دارد اما در بسیاری از موارد موضع گیری‌های خاص خود را دارد از جمله مواضع جنجال برانگیزش در پیوستن به کمپین تحریم علمی ‌رژیم صهیونیستی و ابراز انزجارش از کشته شدگان جنگ سوریه .

 

 Catch Me if You Can / اگه می‌تونی منو بگیر

 

مروری بر برخی فیلم‌های سینمایی با موضوع نوابغ؛ نابغه‌های 35 میلی‌متری!

همیشه که نباید در مورد نابغه‌های مثبت، فیلم ساخت. استیون اسپیلبرگ در سال 2002 «اگه می‌تونی منو بگیر» را براساس زندگی فرانک آبیگنل جونیور یکی از نوابغ کلاهبرداری تاریخ ساخت. فرانک آبیگنل در حالی که فقط 16 سال داشت شروع کرد به جعل چک و جا زدن خودش در مشاغل گوناگون. او طی تنها پنج، شش سال نزدیک به چهار میلیون دلار کلاهبرداری کرد. آبیگنل خودش را به عنوان عضو شرکت خطوط هوایی آمریکا جا زد و تا سال‌ها هزینه تمام مسافرت‌ها و خورد و خوراک‌هایش را به حساب این شرکت می‌گذاشت. او حتی چند بار خودش را به عنوان وکیل جا زد و در دادگاه حضور داشت. آبیگنل در سال 1969 در فرانسه دستگیر شد و جمله معروفش این است که تنها به خاطر این که به ساعتی نگاه کرده که 10 دقیقه عقب بوده گیر افتاده است.

روش‌های فرار او عجیب و غریب بوده و در مورد او می‌گویند تا به حال از مقابل چندین و چند افسر که در پی دستگیری او بودند نه تنها عبور کرده بلکه در برخی موارد ایستاده و با آن‌ها خوش و بش و احوالپرسی کرده است. آبیگنل پس از دستگیری به 12 سال زندان محکوم شد، اما پس از چند سال دولت آمریکا تصمیم گرفت او را به استخدام «اف بی آی» درآورد و از نبوغ او در جهت به دام انداختن کلاهبرداران و جاعلان استفاده کند.

 

به برکت این تصمیم او هم اکنون یک شرکت بزرگ مشاوره امنیتی دارد و سال‌هاست به عنوان یک شهروند درجه یک زندگی می‌کند. در فیلم جذاب و تماشایی «اگه می‌تونی منو بگیر» لئوناردو دی کاپریو در نقش آبیگنل بازی می‌کند و تام هنکس هم نقش پلیسی را دارد که در به در از این کشور به آن کشور در جست‌وجوی اوست. فیلم با بودجه‌ای 50 میلیونی فروشی حدود 350 میلیون دلار را تجربه کرد و به یکی از آثار پرفروش اسپیلبرگ تبدیل شد. کریستوفر واکن و مارتین شین دیگر بازیگران این فیلم هستند.

امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما

مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.

لینک منبع

امتیاز شما به این مطلب
خیریه سلام | موسسه حامیان سلامت کودکان
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا