دین و مذهبشخصیتهای مذهبیمناسبتی

زندگینامه عبدالله بن حسن (ع)

abdellah

مادرش بنت سليل، و هنگام شهادت يازده ساله بود. او در آخرين لحظات در آغوش حضرت امام حسين عليه‏السلام به شهادت رسيد.
هنگامي که امام عليه‏السلام تنها مانده بود، عبدالله که پسر بچه‏اي بيش نبود، استغاثه‏ي عمويش را شنيد و از خيمه بيرون دويد تا به عمويش کمک کند. امام عليه‏السلام به خواهرش زينب عليهاالسلام فرمود: مگذار عبدالله بيايد، ولي او موفق نشد و عبدالله خود را به عمويش رسانيد و گفت: سوگند به خدا که از عمويم جدا نخواهم شد.

عبدالله که در کنار عمويش بود، ابحر بن کعب و يا حرملة بن کاهل (لعنة الله عليهما) قصد جان امام عليه‏السلام را کردند در حالي که آن حضرت روي زمين افتاده بود. عبدالله در حالي که با دستش از عمويش دفاع مي‏کرد به آن دو گفت: اي زنازاده مي‏خواهي عمويم را بکشي؟! ابحر دست عبدالله را با شمشير قطع کرده و امام او را به آغوش مي‏گيرد و حرملة (لعنة الله عليه) او را در آغوش عمويش با تيري به شهادت مي‏رساند.
ولي بنا به قول خوارزمي عبدالله بن حسن عليهماالسلام جواني مبارز بوده که جهاد کرده و چهارده نفر از دشمن را به هلاکت رسانيده و سپس به دست هاني بن ثبيت حضرمي به شهادت رسيده و هنگام جهاد رجز ذيل را مي‏خوانده:

 

ان تنکروني فانا ابن‏حيدرة
ضرغام اجام و ليث قسورة

علي الاعادي مثل ريح صرصره
اکيلکم بالسيف کيل السندرة

 

 

«اگر مرا نمي‏شناسيد من پسر حيدرم – که شير شکارگر بيشه‏ هاست.
بر سر دشمنان تندباد مرگم – که شما را به وسيله شمشيري با پيمانه بزرگ و سنگين مي‏زنم».

امام عليه‏السلام به عبدالله که از جدا شدن دستش به شدت درد مي‏کشيد، فرمود:

«يا ابن اخي اصبر علي ما نزل بک فان الله يلحقک علي آبائک الطاهرين الصالحين برسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه‏السلام و حمزه و جعفر و الحسن:… اللهم امسک عنهم قطر السماء و امنعهم برکات الارض فان متعتهم الي حين ففرقهم فرقا و اجعلهم طرائق قددا و لا ترض عنهم الولاة ابدا فانهم دعونا لينصرونا فعدو علينا فقتلونا».

«فرزند برادرم صبر کن که خداوند تو را به پدران پاک و صالحت، رسول خدا عليه‏السلام علي عليه‏السلام حمزه، جعفر و حسن عليهم‏السلام ملحق خواهد نمود. خدايا اين مردم ستمگر را از باران رحمت و از برکات زمين محروم فرما، و اگر عمر طبيعي به آنان دادي، به بلاي تفرقه و تشتت مبتلايشان گردان. فرمانروايشان را از آنان خشنود نگردان، که آنان ما را با وعده نصرت و ياري، دعوت و سپس به جنگ ما قيام کردند.»

راه حل اين دو قول متفاوت اين است که طبق نقل بعضي از تواريخ، حضرت امام حسين عليه‏السلام دو نفر از پسرانش عبدالله نام داشتند: عبدالله اکبر و عبدالله اصغر. و مرسوم هم بوده که پسوندها اکبر و اصغر استفاده مي‏کردند. مثل علي اکبر و علي اصغر.
لذا آن عبدالله که دستش قطع شده و در آغوش حضرت به شهادت رسيده عبدالله اصغر نام داشته و آن که در ميدان مبارزه کرده و شهيد شده عبدالله اکبر بوده است.
در حديث روايت شده از شيخ مفيد – رضوان الله عليه – که گفت: عبدالله بن الحسن بن علي هنوز به حد بلوغ نرسيده بود که در جوار عمويش امام حسين عليه‏السلام ايستاد: زينب دخت امام علي عليه‏السلام به سويش شتافت تا از رفتن وي به جبهه‏ ي جنگ جلوگيري کند، امام حسين به زينب فرمود: خواهرم او را بازدار. ولي عبدالله به شدت مخالفت و امتناع کرد و گفت: به خدا سوگند از عمويم جدا نخواهم شد.
ابجر فرزند کعب با شمشير سعي در يورش به امام حسين را داشت که عبدالله فرياد برآورد: اي پسر زن بدکاره، مي‏خواهي عمويم را به قتل برساني؟ ابجر با شمشير نوجوان را مورد حمله قرار داد و با شمشير دست او را قطع کرد به طوري که دستش از بدنش آويزان شد. عبدالله فرياد برآورد: اي عمو… اي پدر. امام حسين او را به آغوش کشيد و فرمود: پسر برادرم، بر آنچه بر تو نازل گرديده صبر پيشه کن و آن را نيکو پندار و خداوند تو را به اجداد صالحت ملحق خواهد کرد. سپس دست خود را بالا برده و دعا نموده: پروردگارا… اگر آنان را که تاکنون مهلت داده‏اي گروه، گروه متفرق کن و همانند حيوانهاي بياباني سرگردان نما و فرمانروايان را از ايشان راضي مگردان، آنان ما را خواندند تا به ما ياري رسانند ولي بر ما تاختند و ما را به قتل رساندند.
السيد در اللهوف مي‏گويد: حرمله با تيري او را نشان گرفت و در امان عمويش امام حسين به قتل رساند.
شجاعت امام حسن مجتبي عليه‏ السلام اين گونه در وجود فرزندانش – حتي آن کودک خردسال – دميده شده بود.

امتیاز شما به این مطلب
پرده آماده دارکوب

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا