تلویزیون

خانه‌ای که جایش همیشه سبز است

جام جم آنلاین: 21 سال از اولین پخش مجموعه «خانه سبز» می‌گذرد. 21 عدد کمی نیست؛ شاید به اندازه ثلث زندگی آدمی باشد و انبوه خاطره‌ها، تجربه‌ها و اتفاقاتی که در طول این مدت می‌توانند رخ دهند تا حافظه را دستخوش تغییر کنند و بسیاری از اتفاقات قدیمی را از خاطر ببرند.

 

با این حال خانه سبز که برای نخستین بار در سال 1375 از شبکه دوی سیما روی آنتن رفت، توانست جزو مجموعه‌های موفقی باشد که هم در زمان پخش قلب مخاطبان را تصاحب کند و هم پس از گذشت‌ سال‌ها در خاطرشان باقی بماند و شخصیت‌هایش به همان قدرتمندی، شیرینی و محبوبیت قبل باشند. این مجموعه در بطن خود داستان ساده اعضای یک خانواده و رابطه‌هایشان را روایت می‌کرد؛ خانواده‌ای که از کودک تا بزرگسال و سالمند تشکیل شده بود.

 

 

خانه‌ای که جایش سبز است
قصه سادگی و صمیمیت آدم‌ها

کسی نیست که مجموعه خانه سبز را دیده باشد و شخصیت عاطفه را به خاطر نیاورد. مادر مهربان سریال که در عین حال در جامعه هم زنی شاغل و موفق بود و نقش او را مهرانه مهین‌ترابی ایفا می‌کرد. این بازیگر درباره رمز ماندگاری این مجموعه تلویزیونی می‌گوید: خانه سبز داستان محبت، صمیمیت و سادگی روابط آدم‌ها را تعریف می‌کرد. در آن مجموعه کمتر شاهد حرفی از کینه و خشونت و انتقامجویی بودیم؛ اتفاقاتی که در بیشتر سریال‌های امروز موضوعیت دارند.

 

خانه سبز دنیای خاص خود را به تصویر می‌کشید؛ دنیایی ایده‌آل و سرشار از سادگی در روابط انسانی. مهین‌ترابی می‌افزاید: به نظرم اصلی‌ترین حرف خانه سبز، همان سادگی و صمیمیت در روابط بود؛ روابطی که هنوز پیچیده نشده بودند و شخصیت عاطفه هم از ضوابط این دنیا مستثنا نبود. او شخصیتی روراست و صمیمی بود، نوعی قدرت درونی داشت و همین چند عامل در کنار هم موفقیتش را شکل می‌داد.

تاثیر یک متن خیلی خوب

آتنه فقیه‌نصیری از بازیگران موفق این روزهای تلویزیون است که با چهره آرام و لحن شیرین و نرم دیالوگ‌گویی‌اش، تاکنون در مجموعه‌های مختلفی حضور یافته است. با این حال یکی از اولین نقش‌آفرینی‌های جدی او، بازی در نقش لیلی خانه سبز بود. تازه‌عروس خانواده صباحی که می‌خواست زندگی‌اش را با فرید جینگلبرد (رامبد جوان) آغاز کند، از خاطره آن روزهای بازی در این مجموعه موفق می‌گوید: به عقیده من دلیل اصلی ماندگاری و موفقیت خانه سبز، به متن بسیار خوب و گروه بازیگرانش بازمی‌گشت؛ صمیمیتی که از پشت‌صحنه کار نشأت می‌گرفت. بازیگر نقش لیلی توضیح می‌دهد: متن فیلمنامه آن‌قدر خوب و کامل بود که همیشه بر اساس همان متن نوشته شده پیش می‌رفتیم و خیلی احتیاجی نبود که هنگام ضبط کار تغییری در آن ایجاد کنیم.

 

نویسندگی و کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام نقش عمده‌ای در موفقیت کار و محبوبیت آن داشت. فقیه‌نصیری می‌افزاید: این مجموعه به هر لحاظ کیفیت‌های لازم را داشت؛ آقایان بیرنگ و رسام در نهایت حساسیت پیش می‌رفتند و رعایت همین جزئیات به بهتر شدن روزافزون کار کمک می‌کرد.

حرفی از دستور در کار نبود

شادمهر راستین از جمله فیلمنامه‌نویسان سریال خانه سبز است. راستین در خصوص اهمیت ساخت خانه سبز در دهه 70 و تاثیرات آن در جامعه می‌گوید: مهم‌ترین هدف بیرنگ از ساخت این سریال این بود که مفاهیم آموزش را در قالبی سرگرمی‌بخش برای مخاطبان عرضه کند و به این نتیجه رسیدیم که آموزش باید اصلی‌ترین هدف باشد. در دهه 70 به دلیل تغییرات سریعی که در جامعه رخ داده بود، موضوع تعامل و گفت‌وگو میان اعضای خانواده از بین رفته و اصطلاحا شاهد یک شکاف نسلی بودیم.

 

 

خانه‌ای که جایش سبز است
از این رو تلاش کردیم تمام اتفاقاتی که ممکن است در روابط ساده میان اعضای خانواده‌ها رخ دهد و منجر به بحران شود (اتفاقاتی چون خشونت، دعوا و قهر) را به تصویر بکشیم، اما بگوییم که این مشکلات راه‌حل هم دارند. چکیده این تصمیم ما همان دیالوگ معروف مرحوم شکیبایی بود که می‌گفت قهر باش ولی حرف بزن. این نویسنده توضیح می‌دهد: در دیالوگ‌های میان این شخصیت‌ها، کسی نمی‌خواست کسی را قانع کند. هر کس فقط صحبت‌های خودش را می‌کرد و تعامل و گفت‌وگو شکل می‌گرفت. حرفی از دستور در کار نبود.

ماندگار پس از 20 سال

از جمله ویژگی‌های خانه سبز این بود که از تمام طیف‌های سنی در آن حضور داشتند و خانواده‌ای کامل را تشکیل می‌دادند. داریوش اسدزاده هم در نقش بزرگ خانواده یعنی آقاجون صباحی بود که باوجود موی سپید، گاه پابه‌پای پسر و نوه‌اش شیطنت می‌کرد و شخصیتی دوست‌داشتنی را ترسیم کرده بود.

اسدزاده درخصوص موفقیت این مجموعه می‌گوید: از زمان ساخت و پخش خانه سبز، 20 سال گذشته است. من واقعا تعجب می‌کنم که می‌بینم این سریال هنوز در خاطر مردم هست و در جامعه از آن صحبت می‌شود؛ چراکه ذهن انسان در گذر است و در این سال‌ها اتفاقات زیادی رخ داده است. من موقع بازی در این مجموعه جوان بودم (می‌خندد) اما امروز نمی‌توانم راه بروم. خوشبختانه بعد از این مدت اتفاقات خوبی هم رخ داده است و نسل جوانی که وارد تلویزیون شده‌اند، موفق عمل می‌کنند.

 

این بازیگر پیشکسوت معتقد است: خانه سبز در زمان خودش سریالی شیرین و جذاب بود و خوشحالم که مورد توجه مردم هم قرار گرفت. در آن زمان بازیگران با جان و دل در مجموعه‌ها بازی می‌کردند و بازیگری هنوز تفریح نشده بود.

واقع‌گرا نبودیم!

بیژن بیرنگ یکی از خالقان اصلی خانه سبز است که با یاری همکار همیشگی‌اش مرحوم مسعود رسام، مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی را ساخت و روانه آنتن کرد. ویژگی اصلی آثار این دو نفر، فضای دوست‌داشتنی، صلح‌جو، آرام و تا حدی متفاوت است که سیمایی از یک دنیای آرمانی را ترسیم می‌کند. بیرنگ توضیح می‌دهد: خانه سبز یک حقیقت است، نه واقعیت. ما می‌خواستیم نشان دهیم که یک خانواده و روابط میان اعضایش چطور باید باشد. ما کوشیدیم از نگاه واقع‌گرایانه فاصله بگیریم و کارهایمان عمدتا همه‌شان این ویژگی را دارند؛ چرا که ما آدم‌هایی واقع‌گرا نبودیم. البته به این معنا نبود که هیچ واقعیتی در کارمان نباشد، اما به دنبال حقیقت بودیم.

کارگردان خانه سبز می‌افزاید: در واقع ایده‌ای که ما در ذهن داشتیم، ترسیم تصویری آرمانی بود و می‌خواستیم نشان دهیم یک خانواده درست و صمیمی چطور باید باشد.

خالق مجموعه‌های «همسران» و «سرزمین سبز» ادامه می‌دهد: بعد از گذشت این همه سال، لذت می‌برم از این‌که می‌بینم مخاطبان هنوز تک‌تک قسمت‌های خانه سبز در خاطرشان هست یا حتی بخش‌هایی از سریال را در فضای مجازی با هم به اشتراک می‌گذارند.

جای خالی درگذشتگان

مرور دوباره خانه سبز، در کنار شادی‌ها و صمیمیت‌هایی که هنوز بعد از گذشت سال‌ها با مخاطبانش دارد، یک حسرت همیشگی را هم به همراه می‌آورد. تماشای بازی بازیگرانی که حالا دیگر سال‌هاست در بینمان نیستند و جای خالیشان تا همیشه در تلویزیون باقی مانده است.

 

بازیگرانی که جزو خاطره‌آفرینان اصلی بودند و لذت تماشای بخش عمده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌های دهه شصت و هفتاد خورشیدی، به مدد حضور این بازیگران بود. حمیده خیرآبادی یکی از این بازیگران بود. بانوی همیشه مادر سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی که در طول سال‌های حضورش بخصوص در تلویزیون، شمایلی ملموس و آشنا از مادران ایرانی ارائه داده بود. مادری قدیمی و سنتی، با سن و سالی بالا و تجربه‌هایی زیاد که چادر به کمر می‌بست، دستپختش زبانزد بود، جانش برای فرزندانش در می‌رفت و در عین حال هوای همسرش (که او هم عمدتا مردی سنتی بود) را داشت.

 

 

خانه‌ای که جایش سبز است
خیرآبادی در مجموعه‌های مختلفی این نقش را بازی کرد که شاخص‌ترین و در یاد ماندنی‌ترینشان ملوک، همسر اسدالله‌خان در سریال «پدرسالار» و دیگری همین عزیز‌جون مهربان خانه سبز بود. نادره تلویزیون و سینمای ایران، در 31 فروردین 1389 برای همیشه از میان ما رفت.

خسرو شکیبایی هم از دیگر هنرمندانی است که داغ و حسرت نبودنش بعد از گذشت سال‌ها هرگز برای مخاطبانش کهنه نمی‌شود. بازیگری مستعد با صدا و سیمایی آشنا که قطعا همه مخاطبان، طعم شیرین بازی‌اش در نقش رضا صباحی خانه سبز را هنوز در یاد دارند. راوی داستان و وکیل پایه یک دادگستری که در عالم کار شخصیتی جدی داشت و در محیط خانه، عاطفه عاطفه گفتن‌هایش از زبان نمی‌افتاد.

 

شکیبایی در این مجموعه شمایل کاملی از یک مرد را به نمایش درآورد؛ مردی خانه و خانواده‌دوست، حامی تنها فرزند و بستگانش و در عین حال شخصیتی کمی مغرور؛ همان او بود که به همسرش می‌گفت: «ببین دلخوری باش، عصبانی هستی باش، قهری باش، هرچی می‌خوای باشی باش، ولی حق نداری با من حرف نزنی؛ فهمیدی؟» رضا صباحی همان مردی بود که هربار با همسرش قهر می‌کرد، بغضی نازک در گلویش جا خوش می‌کرد و چشمانش تر می‌شد؛ و چه کسی مناسب‌تر از شکیبایی بود تا با آن صدای منحصر به فرد این نقش را به نمایش درآورد؟

دریغا که او هم در 31 تیر 1387 از میان‌مان رفت.

مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.

لینک منبع

امتیاز شما به این مطلب
خیریه سلام | موسسه حامیان سلامت کودکان
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا