فیلم – شعلهور – ؛ حسادتهای یک مرد شکست خورده
روزنامه همدلی – دریا امین: دوره قبل با «رگ خواب» به جشنواره فیلم فجر آمد و نگاهها را به سمت خود جلب کرد. لیلا حاتمی به واسطه حضور در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به صورت مشترک با مریلا زارعی دریافت کرد و دو سیمرغ دیگر نیز نصیب «رگ خواب» شد. یک سال بعد حمید نعمتالله با «شعلهور» به مهمترین فستیوال ملی ایران قدم گذاشته، منتقدانی که فیلم را دیدهاند از اثر خوب دیگری صحبت میکنند که علیرغم برخی نقاط ضعف، میتواند تماشاگر را تا پایان با خود همراه کند.
«شعلهور» داستان زندگی مردی را روایت میکند که احساس میکند «عددی نشده» و این احساس، زندگیاش را تحت تاثیر قرار میدهد. امین حیایی، همان مردی است که فکر میکند «عددی» نیست. او در نقش یک فرد معتاد، درخشان ظاهر شده و بنا بر اعتقاد اهالی سینما، یکی از شانسهای کسب سیمرغ است. «شعلهور» در سیستان و بلوچستان روایت میشود و نعمتالله بار دیگر از فضای پایتخت فاصله گرفته است. این فیلم در روزهای ابتدایی جشنواره جزو فیلمهایی بود که به سانس فوقالعاده رسید، بنابراین به سراغ حمید نعمتالله رفتیم تا برایمان از «شعلهور» بگوید. ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
«شعلهور» جزو فیلمهایی بود که در جشنواره سیوششم فیلم فجر به سانس فوقالعاده رسید، اتفاقی که نشان میدهد استقبال از ساخته جدید شما خوب بوده، «شعلهور» چه تفاوتی با «رگ خواب» و دیگر آثارتان دارد؟
من آن چه در ذهن دارم را مینویسم و کارگردانی میکنم اما در نهایت مخاطب است که باید فیلم را ببیند و برداشت خودش را از اثر داشته باشد. من نباید زاویه نگاه خودم را به تماشاگر القا کنم و او را به سمتی ببرم که به ذهنش جهت بدهم. مخاطب باید پس از تماشای فیلم، روی اتفاقات داستان فکر کند و نتیجهای را بگیرد که خودش به آن رسیده است.
پس تماشاگر با فیلمی کاملا متفاوت از ساختههای گذشته شما روبهرو میشود؟
«شعلهور» به طور حتم به فیلمهای گذشته من شباهت دارد و این موضوع انکارناپذیر است چرا که «شعلهور» را همان کسی کارگردانی کرده که «رگ خواب» را ساخته، «آرایش غلیظ» را به مقابل دوربین برده و همان فیلمسازی است که «بوتیک» را 14 سال پیش تولید کرده. اما به طور حتم شبیه به هیچ یک از این فیلمها نیز نیست. من همیشه از تکرار گریزانم و سعی میکنم در این گرداب گرفتار نشوم. البته این مسئله همانند راه رفتن بر روی لبه تیغ است چون نمیخواهم هر فیلمم کاملا دنیا و ساختاری متفاوت داشته باشد. همانطور که گفتم «شعلهور» هم به آثار گذشتهام شباهت دارد و هم به هیچ یک از فیلمهای قبلیام شبیه نیست.
«رگ خواب» واکنشهای متفاوتی را در پی داشت و البته سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را برای لیلا حاتمی به ارمغان آورد، به همین خاطر انتظارات از «شعلهور» نیز بالاست. به شخصه از این فیلم رضایت دارید؟
من به عنوان کارگردان که فیلم را جزئی از خودم میدانم، نمیتوانم به راحتی ساختهام را قضاوت کنم. از سوی دیگر باید مدتی از تولید و عرضه یک اثر بگذرد تا بتوان نظر درستی را ارائه داد. برای نقد صحیح یک فیلم باید از اثر فاصله بگیرید تا زاویه دیدتان وسیعتر شود و تمام نقاط ضعف و قوت فیلم را مورد ارزیابی قرار دهید. بسیار بودند فیلمهایی که در زمان اکران چندان مورد توجه قرار نگرفتند اما پس از گذشت سالها به نقطهای درخشان در کارنامه کارگردانشان تبدیل شدند. عکس این موضوع نیز صادق بوده و یک فیلم وقتی به روی پرده رفته، سر و صدای زیادی به راه انداخته و حتی عنوان شاهکار پیدا کرده ولی پس از مدتی از حافظه اهالی سینما پاک شده است.
«شعلهور» در سال 1395 ساخته شده و پس از گذشت یک سال به جشنواره فیلم فجر رسیده. یعنی پس از این مدت نیز نمیتوانید فیلم را قضاوت کنید؟
درست است که مراحل فیلمبرداری حدود یک سال پیش به پایان رسید و ارتباط من با فیلم به شکل فیزیکی قطع شد اما ذهن من هنوز «شعلهور» است. البته فیلمبرداری فیلم در همان زمان به صورت کامل به پایان نرسیده و صحنههایی را که در زیر آب روایت میشد، نگرفته بودیم. در حال حاضر فقط دو ماه است که پروژه کاملا تمام و پرونده «شعلهور» بسته شده. با این وجود رابطه ذهنی و عاطفی من با فیلم قطع نشد و با وجود درگیری با کارهای دیگر، از فیلم دور نشدم و به همین دلیل هنوز نمیتوانم از «شعلهور» فاصله بگیرم و از دور به اثرم نگاه کنم. هر چند حس بسیار خوبی به فیلم دارم. خوشبختانه استقبال از «شعلهور» نیز در جشنواره خوب بوده و همانطور که اشاره کردید جزو فیلمهایی با سانس فوقالعاده است.
فیلم جدید شما برخلاف آثاری مانند «به وقت شام»، جلوههای ویژهای نداشت اما فیلمبرداری نسبت به دیگر فیلمها زمان زیادی برد. دلیل این اتفاق چه بود؟
فیلمبرداری ما در مقایسه با زمان معمول دیگر آثار ایرانی کمی بیشتر طول کشید اما بدین معنا نبود که برنامهریزی ما را دچار اختلال کرده است. ما از ابتدا میدانستیم قرار نیست در مدت زمان کوتاهی فیلم را جمع کنیم و به تدوین برسانیم. هر چند فیلم ما جلوههای ویژه نداشت و پروژهای عظیم به شمار نمیرفت اما لوکیشن و محوریت داستان به گونهای بود که نیاز داشتیم زمان زیادی را صرف کنیم تا بتوانیم به نتیجه دلخواه خود برسیم.
فیلمهایی مانند «لاتاری» و «به وقت شام» در آخرین روزها حضور خود را در سیوششمین جشواره فیلم فجر قطعی کردند. نگران نبودید «شعلهور» به جشنواره نرسد یا اکران در این فستیوال چندان دغدغهتان نبود؟
ما برنامهریزی از پیش تعیین شدهای نداشتیم که حتما 2 ماه مانده به آغاز جشنواره فیلم فجر، فیلمبرداری کار را به اتمام برسانیم. البته شاید چنین مواردی را باید لحاظ میکردیم اما اصلا چنین تصوری در ذهن نداشتم که کارم را در یک تاریخ مشخص تمام کنم بلکه نتیجه کار و رضایت از سکانسهای ضبط شده و نقشآفرینی بازیگران برایم در اولویت قرار داشت.
بیشتر آثار حاضر در جشنواره به جز فیلمهایی با موضوع جنگ، در تهران فیلمبرداری شدهاند اما شما برای ساخت «شعلهور» به یکی از دورترین استانهای ایران سفر کردید. چه نگاهی سبب شد «شعلهور» را در جایی غیر از پایتخت جلوی دوربین ببرید؟
من یک فیلمسازم و مانند هر نویسنده و کارگردان دیگری دغدغههای شخصی خودم را دارم. یکی از دغدغههای من در عالم سینما، ارائه تصاویر تازه و نو از ایران بزرگ است. مخاطبان سینما معمولا با فیلمهایی مواجه هستند که در تهران میگذرد یا در نهایت شهرهایی در نزدیکی پایتخت را لوکیشن قرار میدهد. متاسفانه ذهنیتی که از استان سیستان و بلوچستان ارائه شده، چندان با واقعیت مطابقت ندارد. باید به این منطقه زیبا و شورانگیز سفر کنید تا ببینید با چه طبیعت بکر و مردمان نازنینی روبرو هستید. از همین رو فضای فیلم آخرم را به این نقطه زیبا از ایران بردم و تلاش کردم مخاطب را با فضایی مواجه کنم که قبلا ندیده یا کمتر تجربه کرده است.
اما اعتیاد نقش اول فیلم و اشاره به مواد مخدر، اعتراض اهالی سیستان و بلوچستان را هم به دنبال داشت…
چرا آن اشارات پر تعداد به زیباییهای استان سیستان و بلوچستان را نمیبینیم و تنها روی یک موضوع خاص متمرکز میشویم؟ در «شعلهور» تلاش کردم شکوه این خطه جذاب ایران را به تصویر بکشم اما نباید فراموش کنیم من یک فیلمسازم و نمیتوانم نسبت به مشکلات و معضلات جامعه بیتفاوت باشم. کمآبی و مواد مخدر، مسائلی هستند که نهتنها سیستان و بلوچستان بلکه تمام ایران را تهدید میکنند و جامعه را درگیر کردهاند. البته در فیلم میبینیم شخصیت اصلی، زمانی به سیستان و بلوچستان میرود که معتاد است، یعنی در این استان با مواد مخدر آشنا نمیشود و از تهران با این معضل درگیر شده. همانطور که گفتم من یک فیلمسازم و وظیفه دارم مشکلات را برجسته کنم تا شاید گامی در دیده شدن و حل معضلات بردارم. از سویی لوکیشن زابل و بادی که میوزید، فضایی به فیلم داده که به نظرم مخاطب را با خود درگیر میکند.
نقش اول فیلم شما را امین حیایی بازی میکند که با نقشهایی کمدی در ذهن مخاطب نقش بسته. چه شد به سراغ او رفتید؟ نگران نبودید ذهنیت مخاطب از این بازیگر به بازخورد فیلم لطمه بزند؟
اگر نگاهی به فیلمهای قبلی من بیندازید و البته با کسانی صحبت کنید که سابقه همکاری با مرا دارند، متوجه میشوید هیچگاه قصد نداشتهام با انتخاب یک بازیگر، مخاطبم را غافلگیر کنم. هیچگاه در زمان نوشتن فیلمنامه، بازیگری را در ذهن ندارم و تنها شخصیتم را در داستان پیش میبرم. این بار نیز بازیگری را میخواستم که با شخصیت موجود در فیلمنامه تطابق داشته باشد. به نظرم امین حیایی، بهترین اتفاقی بود که در «شعلهور» رخ داد. شاید «امین» در فیلمهای کمدی زیادی بازی کرده باشد اما هیچکس نمیتواند منکر استعداد و توانایی او شود. امین حیایی پیش از این یک بار برنده سیمرغ جشنواره به خاطر یک فیلم کاملا جدی شده که نشان میدهد انتخاب او به هیچ عنوان ریسک محسوب نمیشود. همچنین امین حیایی در میان مردم از محبوبیت زیادی برخوردار است که جزو پارامترهای من برای انتخاب بازیگر به شمار میرود.
به کسب سیمرغ در جشنواره سیوششم امیدوارید؟
هر انسانی آرزو دارد در حیطه فعالیت خود به موفقیت برسد اما شادی و آرامش مردم سرزمینم برایم از هر جایزه و سیمرغی جلوتر است. امیدوارم اتفاقات خوبی برای مردم ایران بیفتد چون این مردم لایق بهترینها هستند.
مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.