شعر و ترانهنوشته های فرزین مرزوقی
شعر واگویه مکن ای دل – فرزین مرزوقی
واگویه مکن ای دل
این درد غم آگین را
پرخاش مکن بر من
این غصه ی سنگین را
از خود که گذشتم من
خاموش شکستم من
هر ذره ی این جان را
با اشک نشستم من
آخر که تو می دانی
عمرم شده قربانی
این اصل همین دنیاست
بودن و شدن فانی
تو همره من هستی
این درد و به خود بستی
با من تو مدارا کن
تا وقتی ز من جستی
بر خاک مزار من
هرگز مشو زار من
این قصه ی بیهوده
عمریست سوار من
من درد و تو بی درمان
تا مرز عبور جان
همواره به اشک هستیم
تا آخر این دوران
زیباست(。•̀ᴗ-)✧
سلام و عرض ادب
و سپاسگزارم
درود بیکران عالی بود.