حفاظت از عذاب قبر
عذاب قبر، چنین نیست که ما بتوانیم آن را رؤیت کنیم، و با چشم دنیائی ببینیم، بلکه باید چشم برزخی باز شود تا این حقایق آشکار گردد،مانند انسانی که در حال خواب روحش به آن طرف و این طرف سِیر می کند و یا می بیند که او را عذاب می کنند و چون از خواب بیدار می شود، می بیند بدنش کوفته شده و عرق می ریزد، در حالی که بغل دستی آن از عذاب او با خبر نیست.
روزی یک نفر از مشرکین آمد نزد عثمان، در حالی که جمجمه ی شخص کافری را در دست گرفته بود، و به عثمان می گفت: دست بگذار روی این جمجمه ببین حرارتی احساس می کنی؟ عثمان در جواب ماند، سپس کسی را فرستاد سراغ امیرالمؤمنین(ع) و جریان را به حضرت گفتند،
حضرت فرمود: بروید یک سنگ چخماق بیاورید، سنگ را به همدیگر زد و جرقه ی آتش ظاهر شد، فرمود: حالا دست بگذار روی سنگ ببین حرارت احساس می کنی؟ گفت: نه، اینجا بود که عثمان گفت: « لو لا علی لهلک عثمان».
مضافأ بر اینکه گاهی از اوقات، برای آگاهی و تنبّه بعضی از افراد، عذاب برزخی بعضی اشخاص را دیده اند، و گاهی دیده شده که در قبرستان قبری شعله ور است و صاحب آن قبر معذب است، چه در زمان پیغمبر و چه در زمانهای دیگر.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ای بندگان خدا، بعد از مرگ برای کسی که گناهش بخشیده نشده باشد، سخت تر است از خود مرگ.
پس بترسید از تنگی قبر، و تاریکی قبر، و غربت و تنهایی قبر، زیرا قبر هر روز ندا می کند، من خانه ی غربتم، من خانه ی وحشتم، من خانه ی مار و مور هستم،
اگر بنده ی مؤمنی به خاک سپرده شود، زمین به او می گوید: (أهلأ و مَرحَبأ) خوش آمدی، تو از کسانی بودی که من تو را دوست می داشتم که روی من راه بروی، و اگر اختیارت به دست من بیافتد، پس می دانی چه رفتاری با تو خواهم داشت، و قبر او وسعت پیدا می کند به اندازه ی دید چشم،
و اگر کافری دفن شود، زمین به او می گوید: (لا مرحَبأ بک و لا أهلأ) یعنی بی خودی آمدی و بدا به حال تو، هر آینه تو از کسانی بودی که من بدم می آمد که تو بر روی من راه بروی، و اگر اختیارات به دست من بیافتد، پس می دانی که من با تو چه خواهم نمود، پس آنگاه آن چنان فشار می دهد که دنده هایش به هم می رسد، و نود و نه مار بر او مسلط می کند که گوشتش را نیش بزنند و استخوانش را بشکنند و تا روز قیامت در تردد و رفت و آمد خواهند بود.(تسلیه الفؤاد، ص 84).
هشت راه برای حفاظت از عذاب قبر:
فقیه ابواللیث(رح) می فرماید: برای حفاظت از عذاب قبر عمل بر چهار چیز و پرهیز از چهار چیز دیگرضروری است. آن چیزهایی که عمل برآنها ضروری است عبارتند از:
1. پایبندی به نماز
2. کثرت صدقه
3. تلاوت قرآن
4. کثرت تسبیحات
این چیزها قبر را روشن و وسیع می کنند.
آن چیزهایی که پرهیز از آنها ضرورت دارد عبارتند از:
1. بازی و لغویات در نماز
2. هنگام تلاوت قرآن حرفهای بیهوده زدن
3. جماع کردن در حالت روزه
4. خندیدن در قبرستان
یک واقعه عبرت آموز:
تعدادی مردم نزد حضرت ابن عباس(رض) آمدند و گفتند که یک همراه ما فوت کرده و ما برای دفن کردن او قبر کندیم اما در آن مارسیاهی بود. برای بار دوم و سوم قبرهای دیگری کندیم در آنها نیز همان مار موجود بود. حال ما چه کار کنیم؟ فرمودند: در یکی از آن قبرها او را دفن کنید این مار نتیجه یکی از عمل هایش می باشد اگردر تمام دنیا برای وی قبر بکنید بازدرهرقبری مارخواهد بود.
چنانچه آنها اورا دفن کرده و به منزل مرده رفته و حالات او را اززنش سوال کردند. زن مرده گفت: او تجارت غله می کرد روزانه برای خوردن ازکیسه غله بیرون می آورد و به اندازه آن سنگریزه و خش و خاشاک در آن مخلوط می کرد. (ماردرون قبرنتیجه این عمل وی بوده.)
آواز و هشدار زمین به انسان:
زمی روزانه پنج مرتبه ندا سر می دهد:
1. ای انسان! تو برپشت من راه می روی یک روز داخل شکمم خواهی آمد.
2. ای انسان! تو بر روی پشت من چیزهای مختلفی می خوری درشکم من حشرات تئ را خواهند خورد.
3. ای انسان!تو برروی پشت من میخندی بزودی داخل شکم من گریه خواهی کرد.
4. ای انسان! تو بر روی پشت من خوشنود هستی فردا در داخل شکم من غمگین خواهی شد.
5. ای انسان! تو بر روی پشت من گناه می کنی درحالیکه بزودی درداخل شکم من سزا داده می شوی.
قصه ای عبرت آموز:
داد و فریاد مرده:
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: هرمرده ای چنان فریادی سرمی دهد که اگرانسان زنده ای صدای او را بشنود بیهوش می شود و به جزانسان هرموجودی صدای او را می شنود. اگرشخص مرده نیکوکارباشد به کسانی که او را به قبرستان حمل می کنندمی گوید زود مرا بدان جا ببرید اگرشما آنجا را می دیدید حتما در بردن من بدان جا عجله می کردید. ولی اگرشخص مرده بدکارباشد خطاب به مردم می گوید مرا بدان جا نبرید اگرشما آنجا را می دیدید هرگزمرا به آنجا نمی بردید. بعد ازدفن دو فرشته سیاه رنگ با چشمان آبی خواهند آمد لیکن وقتی ازجانب سرمی خواهند او را عذاب دهند نمازآنها را بازمی دارد و می گویند ازاینجا نیایید زیرا که این شخص ازخوف این قبردرنمازمشغول می بود. ازجانب پاها اطاعت والدین مانع می شود، ازجانب راست صدقه و ازجانب سمت چپ روزه آندو فرشته را ازآزار رساندن به شخص مرده بازمی دارند.
زندگی این دنیا چند صباحی بیش نیست ودراین موقع زندگی و تندرستی باید برای قبرو حشرعملی انجام داده شود وگرنه بعد ازموت انسان درقبرقادربه انجام هیچکاری نیست. حتی اگربخواهد یک مرتبه کلمه شهادت و تسبیحی را بخواند به او اجازه داده نمی شود زندگی دنیا مانند راس المال(اصل سرمایه) است که با وجود آن انسان قادربه انجام هرکاری می باشد همانطوری که با تمام شدن اصل سرمایه تجارت دشوارمی شود.
با پایان یافتن زندگی نیزانجام دادن هرعملی غیرممکن می شود(دنیا جای اعمال است، حسابی نیست و آخرت جای حساب است اعمالی درکارنیست) امروزهنگام محنت و کسب و کاراست لیکن انسان غفلت می ورزد و فردا انسان خواهش انجام کاری می کند لیکن وقت تمام می شود. ( فاعتبروا یا اولی الابصار)
منبع : اسلام آنلاین