علائم و نشانه های حتمی ظهور امام زمان (عج)

1ـ امام صادق ع فرمود:
پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زكیّه، و فرو رفتن در بیابان.
2 ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است:
وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و كشته شدن نفس زكیه از امور حتمى است و كف دستى كه از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است.
و اضافه فرمود:
و نیز وحشتى در ماه رمضان است كه خفته را بیدار مى كند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد.
3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده كه فرمود: ده چیز است كه پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست.
1ـ سفیانى
2 ـ دجّال
3 ـ دخان
4ـ دابّه
5 ـ خروج قائم
6 ـ طلوع خورشید ازمغرب
7 ـ نزول عیسى
8 ـ خسوف در مشرق
9 ـ خسوف در جزیره العرب
10 ـ آتشى كه از مركز عدن شعله مى كشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى كند.
نشانه هاى ظهور
هر رویكرد جهانى كه در عرصه ى گیتى تحقق یافته و مى یابد ناگزیر از نشانه هایى است. بویژه رخدادهایى كه توسط پیامبران الاهى خبر داده شده است. در این میان حركت جهانى امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ از این قانون مستثنى نبوده و از نشانه هایى برخوردار است تا بشریت متوجه نزدیك شدن و یا فرا رسیدن آن شوند.
از وحى پیرامون زمان دقیق ظهور حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ سخنى نرسیده است بلكه دستور داده اند كه هرگاه كسى زمانى را تعیین كرد، او را تكذیب كنید لیكن براى آمدن آنحضرت نشانه هایى بیان فرموده اند كه برخى از آن علائم حتمى شمرده است. به این معنا كه پس از تحقق این امور ظهور آن امام قطعى است كه پنج علامت مى باشند. برخى اندكى پیش از ظهور، برخى چند ماه بعد از آمدن آنحضرت و برخى اندكى پیش از قیام نجات بخش آنحضرت پدیدار مى شود.
امام امیر مؤمنان على ـ علیه السلام ـ فرموده اند: آنچه كه بطور حتم پیش از قیام قائم تحقّق خواهد یافت، بپا خاستن سفیانى و فرو رفتن گروهى در زمین بیدا و كشته شدن نفس زكیه و فریادى كه از آسمان بلند شده و خروج فردى از یمن است.
سایر علائمى كه در این مورد بیان شده قابل تغییرند حتّى پر شدن زمین از ظلم. اگر چه تحقّق این مطلب قریب به حتم است امّا روایاتى از معصومین ـ علیهم السلام ـ وارد شده كه اگر همه ى مردم دعا كنند امر غیبت به انتهاء (پر شدن زمین از ظلم و جور) نمى رسد. این خود حكایت از غیر حتمى بودن این نشانه ها دارد.
ممكن است چنین تصور شود كه آمدن سفیانى دربرگیرنده ى ظلم و جور فراوانى است! در جواب مى گوییم: این در صورتى است كه مدّت سلطنت او طبق روایات نُه ماه طول بكشد ولیكن نُه ماه طول كشیدن حكومت وى نیز غیر حتمى است و ممكن است در آن بداء شده([1]) و زمان حكومتش یك ماه یا كمتر طول بكشد و آنچه حتمى است تنها قیام است. بلكه برخى در مورد محتوم بودن همین پنج علامت نیز بیانى دارند كه وقوع این رویدادها حتمى نیست بلكه علامت بودن آنها براى ظهور حتمى است. بدین معنى كه اگر اینها واقع شود حتماً ظهور و قیام آنحضرت را در پى داشته و این امر تخلّف ناپذیر است ولى ممكن هست اینها نیز اتّفاق نیفتد و در اصل وقوع اینها بداء حاصل شود چنانچه حضرت جواد ـ علیه السلام ـ حتمى بودن خروج سفیانى را تأیید نموده و سپس بداء را در آن ممكن مى شمارد([2]) و از دیگر سوى روایاتى اشاره به ناگهانى بودن امر فرج كرده و هم چنین شیعه را به انتظار لحظه بلحظه فرا مى خواند، كه مى بایست تحقّق این امر در هر لحظه حتى در صورت عدم به وقوع پیوستن نشانه هاى حتمى، امكان پذیر باشد.
خروج سفیانى
همانگونه كه ذكر شد پدید آمدن سفیانى از نشانه هاى حتمى ظهور مى باشد امام باقر ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه شریفه (ثمّ قضى أجلا وأجل مسمى عنده) فرمودند:
انّهما أجلان، أجل محتوم لا یكون غیره، أجل موقوف للّه فیه المشیّه لا واللّه انّ أمر السفیانی من المحتوم([3]).
آن دو مهلت است یكى حتمى و دیگر غیر حتمى كه مشیت الهى در آن كارگر خواهد بود. به خدا قسم كار سفیانى حتمى است.
در بین حدیث شناسان اتفاق نظر وجود دارد كه این فرد از فرزندان ابو سفیان است و به همین جهت او را سفیانى مى گویند.
امیرالمؤمنین على ـ علیه السلام ـ مى فرمایند:
یخرج ابن آكله الأكباد من الوادی الیابس وهو رجل رَبْعه وحش الوجه ضخم الهامه بوجهه أثر جدری إذا رأیته حسبته أعور اسمه عثمان وأبوه عنبسه وهو من ولد أبی سفیان حتّى یأتی ارضا ذات قرار و معین فیستوى على منبرها([4]).
فرزند زن جگرخوار از بیابان خشك خروج مى كند و او مردى چهارشانه با چهره اى وحشتناك است. داراى سرى بزرگ و در چهره اش نشان زخمى چركین دیده مى شود وقتى او را مى نگرى گویى یك چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است. حركتش را تا سرزمینى كه داراى آرامش و آب خوش گوار ]كوفه[ است ادامه مى دهد و بر فراز منبر آن مى نشیند.
خروج سفیانى قبل از قیام امام ـ ارواحنا فداه ـ واقع مى شود.
عن جابر الجعفى قال: سألت أبا جعفر الباقر ـ علیه السلام ـ عن السفیانی، فقال انّی لكم بالسفیانی حتّى یخرج قبله الشیصبانی یخرج من أرض كوفان ینبع كما ینبع الماء فیقتل وفدكم، فتوقعوا بعد ذلك السفیانی وخروج القائم ـ علیه السلام ـ([5]).
جابر جعفى از امام باقر ـ علیه السلام ـ درباره سفیانى مى پرسد. او مى فرماید: شما را با سفیانى چكار؟! پیش از او شیصبانى از كوفه خروج مى كند و چون آب از زمین مى جوشد و گروه شما را به خاك و خون مى كشد پس از وى منتظر خروج سفیانى و پس از او قیام قائم ـ علیه السلام ـ باشید.
امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمودند:
قبل هذا الأمر السفیانی والیمانی والمروانی وشعیب بن صالح فكیف یقول هذا هذا؟([6])
قبل از امر فرج، سفیانى و یمانى و مروانى و شعیب بن صالح پدیدار خواهند شد!! چگونه مى گوید این همان (مهدى) است (در حالى كه هیچ یك پدیدار نشده اند).
شخصیّت سفیانى (تفكّرات، رفتار)
نام او عثمان بن عنبسه و از نژاد امویان است مردى سفاك و خون آشام كه انسانها را مانند پشه به آسانى مى كشد هر حرامى را حلال نموده و به هر جنایتى دست مى یازد. در احادیث پیرامون تفكرات وى به گونه اى سخن رفته كه گویى هیچ اعتنایى ندارد اگر چه تظاهر به اسلام مى كند لیكن صلیبى از طلا بر گردن آویخته است. از كارهاى سفیانى و جنایات هولناك او نیز بسیار سخن رفته است او سنگدلترین انسانهاست كه عاطفه در قاموس زندگیش وجود ندارد و مهر و رحم در آن دیده نمى شود. او و یارانش دلهایى مالامال از كینه و نفرت، نسبت به خاندان پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ دارند.
در این زمینه اكتفا مى كنیم به حدیثى از وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ كه درباره ى وى مى فرمایند:
أشدّ خلق اللّه شرّاً وأكثر خلق اللّه ظلماً شَرِسٌ، قاسی القلب، یجمع له ولجیشه من كافّه الأقطار الاسلامیه فیهزمهم ویقتلهم وینادی شعار له فی حروبه هو: یا ربّ ثاری ثمّ النّار یا ربّ النّار ولا العار([7]).
شر او از همه بندگان خدا بیشتر و سختتر است و بیش از همه ى مردم ستم مى كند. بد خلق و سنگ دل مى باشد از تمام كشورهاى اسلامى علیه او بسیج مى شوند آنگاه همگى را شكست داده و به خاك و خون مى كشد و شعارش در جنگها این است، اى خدا! انتقام و سپس آتش. خدایا! آتش آرى! اما عار و ننگ هرگز.
و نمونه اى از كشتار او در كلام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در خطبه ى بیان این چنین ترسیم شده است.
فیقتل بالزوراء سبعین ألفاً ویبقر بطون ثلاثمأه امرأه حامل. ([8])
آنگاه در شهر زوراء هفتاد هزار نفر را به خاك و خون مى كشد و شكم سیصد زن حامله را مى درد.
فتنه گرى سفیانى
نشانه ى خروج سفیانى، پدیدار شدن سه پرچم و شعلهور شدن آتش جنگ بین آنهاست. پرچمى از سوى غرب حركت كرده و وارد مصر مى شود و در آنجا دست به جنایات بسیارى مى زند و پرچمى از بحرین از جزیره ى (اُوال) از منطقه ى فارس به اهتزاز در مى آید. و پرچمى دیگر نیز از شام.
این ماجرا یك سال ادامه خواهد یافت و پس از آن مردى از فرزندان عبّاس خروج مى كند و اهل عراق مى گویند: گروه پابرهنگان یا بیدادگران و صاحبان نظرهاى گوناگون آمدند. اهل شام و فلسطین دچار ترس و واهمه مى گردند و بسوى سردمداران شام و مصر روى مى آورند و به آنان گفته مى شود: شما بروید و پسر فرمانروا (یعنى سفیانى) را بخواهید و او را به یارى طلبید. آنان سفیانى را دعوت مى كنند و او با خواست آنان موافقت مى نماید و در نقطه اى از دمشق بنام حرستا فرود مى آید و دایى ها و وابستگان فكرى خویش را در آنجا جمع مى نماید. در بیابان خشك كه منطقه اى در دمشق است، گروههاى متعددى طرفدار دارد كه به او مى پیوندند. سفیانى دعوت آنان را اجابت مى كند و روز جمعه به همراه همه ى آنان در دمشق به مسجد مى رود و براى نخستین بار بر فراز منبر رفته و در نخستین منبر آنان را دعوت به جهاد مى كند و آنان نیز با شنیدن سخنانش با او بیعت مى كنند.
سپس به نقطه اى بنام غوطه مى رود و همه ى مردم بر گرد او اجتماع مى كنند و اینجاست كه سفیانى در رأس گروههایى از مردم شام خروج مى كند و سه گروه با یكدیگر درگیر مى شوند.
1 ـ پرچم از ترك و عجم كه سیاهرنگ است.
2 ـ پرچم زرد رنگ كه پرچم فرزند عباس است.
3 ـ پرچمى از سفیانى و سپاه او.
در نقطه اى بنام بطن ارزق پیكار سختى در میان آنان رخ مى دهد و شصت هزار كشته بر زمین مى ماند و سفیانى پیروز مى شود و مردم بسیارى را قتل عام مى كند و سرزمین و مراكز قبایل را تصرف كرده و در میان آنان نخست عادلانه رفتار مى كند به گونه اى كه مى گویند: هر آنچه از بیدادگرى سفیانى به ما گزارش شده بى اساس است . . .
به هر حال مدتى كوتاه با آنان خوشرفتارى مى كند و سپس نخستین حركت خود بسوى حمص را آغاز مى كند و از آنجا به دروازه ى مصر مى رسد و در نقطه اى كه قریه سبا نام دارد رخداد عظیم و پیكار سهمگین خواهد داشت كه خبر آن همه جا منتشر مى گردد و دلها ـ از خشونت و شقاوت او ـ لبریز از ترس و دلهره مى گردد و شهرها یكى پس از دیگرى در مقابل او سقوط مى كند و سپس مستانه و مغرور به دمشق باز مى گردد([9]).
سفیانى در عراق
وقتى سفیانى با پیروزیهاى متعدد در دمشق مستقر شد سپاهى را بسوى عراق گسیل مى دارد آنها وارد سرزمین بابل كه همان شهر نفرین شده ى بغداد است، فرود مى آیند و بیش از سه هزار نفر را مى كشد و بیش از صد زن را به زور تصاحب و هتك حرمت مى كنند و سیصد نفر از چهره هاى مهمّ بنى عبّاس([10])را نابود مى سازد و بعد از آن به كوفه سرازیر مى شوند و خانه هاى اطراف آن را تخریب مى كنند و پس از آن سپاه بسوى شام باز مى گردد امّا در بین راه پرچم نجات و هدایتى در كوفه به اهتزاز در مى آید و در راه به آنها مى رسد و ضمن پیكار شدیدى همه را نابود مى سازد بگونه اى كه یك نفر از سپاه سفیانى باقى نمى ماند تا خبر شكست لشكر را به سفیانى باز گوید([11]).
سفیانى در حجاز
مقارن با گسیل سپاه بسوى عراق، سفیانى سپاهى عظیم بسوى سرزمین حجاز یعنى مكّه گسیل مى دارد سپاه او به مدینه وارد شده و سه شبانه روز آن را غارت مى كند پس از آن بسوى مكّه روى آورده تا به بیابانى مى رسند، خداوند جبرئیل را بسوى آنان مى فرستد و دستور مى دهد كه برود و آنان را نابود سازد و جبرئیل با پاى خود ضربتى بر آن زمین فرود مى آورد و زمین به فرمان خدا همه آنان را مى بلعد و جز دو نفر كسى باقى نمى ماند.
این دو برادرند كه به نامهاى بشیر و نذیر معرفى شده اند و جبرئیل به صورت آنها سیلى مى زند بگونه اى كه صورتهاى آنها به عقب بر مى گرددو به همان حال مى ماند و به نذیر مى گوید: تو برو به دمشق و سفیانى را به ظهور مهدى ـ ارواحنا فداه ـ انذار كن و به او بگو كه خدا سپاه اش را در بیداء هلاك كرد. و به بشیر مى گوید: برو بسوى مهدى ـ ارواحنا فداه ـ در مكه و او را بهلاك ظالمین بشارت بده و بر دست او توبه كن كه او توبه تو را مى پذیرد. و او خدمت حضرت مى آید حضرت دستان مبارك خود را بصورت او مى كشد و دوباره به حال اول باز مى گردد و با او بیعت مى كند و در ركاب آنحضرت مى ماند([12]).
سفیانى و نداى آسمانى
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
بعد از برگشت مغرورانه و مستانه ى سفیانى به شام، او در نقطه اى براى نوشیدن شراب و ارتكاب گناه و معصیت مى نشیند و یاران و پیروان خویش را نیز به انجام گناه و جنایت فرمان مى دهد. از مجلس گناه بر مى خیزد و در حالیكه در دست سلاحى دارد دستور زنا مى دهد و به یارانش مى گوید با زنان مرتكب فحشا گردند، آنگاه شكم زنان را پاره كنند و كودكان را از رحمها بیرون مى كشند و آنها مرتكب چنین شقاوتها مى گردند و هیچ كس توان باز داشتن آنان را از این پلیدیها در خود نمى بیند. اینجاست كه فرشتگان، پریشان حال مى شوند و خدا فرمان ظهور قائم آل محمّد را كه از نسل من مى باشد، صادر مى كند بى درنگ خبر ظهور او در سراسر گیتى پخش مى گردد و جبرئیل در آن هنگام بر فراز صخره اى در بیت المقدس فرود مى آید و خطاب به جهانیان مى گوید:
جاء الحقّ وزهق الباطل انّ الباطل كان زهوقا.
حق فرا رسید و باطل از میان رخت بربست. همانا باطل همیشه نابود است.
یا عباد اللّه! اسمعوا ما أقول: انّ هذا مهدیّ آل محمّد خارج من أرض مكّه فأجیبوه([13]).
اى بندگان خدا! گوش فرا دهید آنچه را كه مى گویم: این مهدى آل محمّد است كه از سرزمین مكّه خروج كرده او را اجابت كنید.
شكست سفیانى
پس از آنكه خبر فرو رفتن لشكر عظیم سفیانى بین مدینه و مكه به او مى رسد و مى فهمد كه حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ قیام نموده است، از عراق به شام و فلسطین آمده خود را آماده ى رویارویى با آن حضرت مى كند در ملاقاتى كه بین او و امامـ علیه السلام ـ رخ مى دهد امام ـ علیه السلام ـ وى را به حضور مى پذیرد و آن گفتگو به بیعت سفیانى با آن حضرت و ایمان آوردن به وى مى انجامد، سپس سفیانى از آنجا به قرارگاه سپاه خود باز مى گردد سران سپاهش به او مى گویند چه كردى؟! مى گوید من در برابر منطق محكم او اسلام او را پذیرفتم و با او دست بیعت دادم. سران سپاه او را ملامت مى كنند بگونه اى كه تصمیم جنگ با حضرت را مى گیرد. سحرگاه یكى از روزها پیكار نهایى حق و باطل آغاز مى گردد و خداوند پس از نبردى خونبار میان دو سپاه عدل و ظلم، حجّت خدا و یاران او را پیروزى كامل مى بخشد و سپاه سفیانى همگى نابود مى شوند([14]).
خروج حسنى
در لابه لاى آنچه بیان شد یكى دیگر از نشانه هاى ظهور امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ كه بوى حتم و یقین به خود گرفته است، خروج فردى به نام سید حسنى است. او جوانمردى از بنى هاشم و از نسل پیامبر خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ است و در دست راست او خالى وجود دارد ـ كه البته بنا بر برخى روایتها در دست چپ او چنین نشانه اى ست ـ و از خراسان حركت و جنبش خود را آغاز مى كند. او شیعه و پیرو خاندان وحى و رسالت است بر عقیده ى خویش پایبند و استوار و داراى نفوذ گسترده و محبوبیّت در دلهاست او همان كسى است كه پیش از سپاه سفیانى و قتل و غارت آنها وارد كوفه مى شود و همزمان با ورود او یمانى نیز از یمن به وى مى پیوندد و سپاه سفیانى را در خارج كوفه از بین مى برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسلیم مى كند و با او بیعت مى كند.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
یخرج شاب من بنی هاشم بكفّه الیمنى خال، ویأتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم([15]).
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
جوانى از نسل هاشم كه در دست راست وى خالى هست از طرف خراسان با پرچمهاى سیاه خروج مى كند فرمانده لشكر او شعیب بن صالح است و او با لشكر سفیانى نبرد كرده و آنان را متلاشى مى نماید.
خروج یمانى
یكى از عوامل زمینه ساز ظهور منجى عالم بشریّت كه در گذشته حتمى الوقوع بودنش را ذكر كردیم خروج فردى از یمن است این حركت هدایت بخش ترین حركت پیش از ظهور است و نویدبخش مؤمنان منتظر. حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ مى فرمایند:
خروج الثلاثه: السفیانی والخراسانی والیمانیّ فی سنه واحده فی شهر واحد فی یوم واحد ولیس فیها من رایه اهدى من رایه الیمانی، لأنّه یدعو إلى الحقّ([16]).
سفیانى و خراسانى و یمانى در یك سال و یك ماه و یك روز قیام نموده و در میان ایشان پرچمى چون پرچم یمانى به هدایت نزدیكتر نیست.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
یكون خروج السفیانی من الشام وخروج الیمانی من الیمن([17]).
قیام سفیانى از شام و یمنى از یمن است.
در روایات آمده است كه: یمنى در پى نبرد سفیانى با وى وارد عراق مى شود. و نیز یمنى با كمك از نیروى خراسانى وارد صحنه كارزار با لشكریان سفیانى خواهد شد.
پرچم هاى سیاه در یارى امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ
یكى دیگر از نشانه هاى ظهور كه در روایات بدان اشاره شده است پدیدار شدن پرچم خراسانى است البته آنچه كه از سخنان معصومان ـ علیهم السلام ـ بدست مى آید این است كه پرچم هاى متعددى از شرق یعنى بلاد شرقى ایران تا سر حدّ چین قیام مى كنند كه ظاهراً محلّ اجتماع آنها خراسان است و خراسانى نیز كه پرچم مستقلى دارد با كمك آنان حركت خود را آغاز مى نماید، پرجم خراسانى مهمترین آن پرچمهاست. و به این اعتبار از همه ى آنها برایات شرقى تعبیر شده كه داراى پرچم هاى سیاه هستند.
نكته ى دیگر اینكه در روایات به سه پرچم از خراسان اشاره شده است كه در سه مرتبه قیام مى كنند كه دو مورد از آنها تحقق یافته یكى بیرقهاى سیاه ابو مسلم خراسانى كه براى تشكیل دولت بنى العباس بوده است و دوم پرچم مغول كه از ناحیه خراسان آمد و دولت بنى العباس را بر هم زد لیكن سوم باقیمانده و اوست كه متصل به ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ خواهد بود و با سفیانى خواهد جنگید. حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
آنگاه كه لشكر سفیانى در كوفه مشغول قتل و غارت باشند بیرقهایى از طرف خراسان برسند كه منزلها را بسرعت طى كنند و با ایشان چند نفر از اصحاب قائم ـ ارواحنا فداه ـ باشد([18]).
قال رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ :
انّا أهل البیت، اختار اللّه لنا الآخره على الدنیا وانّه سیلقى أهل بیتی من بعدی تطریداً وتشریداً حتّى ترفع رایات سود من المشرق فیسألون الحقّ فلا یعطون فیقاتلون فینصرون فیعطون الذی سألوا فمن أدركهم منكم أو من أبنائكم فلیأتهم ولو حبواً على الثلج، فانّها رایه الهدى یدفعونها إلى رجل من أهل بیتی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً بعدما ملئت جوراً وظلماً([19]).
براى ما اهل بیت خداوند آخرت را بر دنیا برگزیده است. همانا پس از من دودمانم آواره و مطرود مردم واقع خواهند شد تا آنگاه كه پرچمهاى سیاه از سوى مشرق پدیدار شود پس آنان حق را طلب كنند لیكن به ایشان داده نشود پس مى رزمند و پیروز مى شوند پس هر كس از شما و یا نسل شما ایشان را درك كرد باید خود را به آنان رساند اگر چه بر روى یخها بخزد آنان امر را به مردى از خاندان من مى سپارند كه زمین را از عدل و داد لبریز مى سازد پس از آنكه از ظلم و جور مالامال شود.
كسوف و خسوف
یكى دیگر از نشانه هاى ظهور امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ رخداد دو پدیده نابهنگام و غیر عادى كسوف و خسوف است. اگر چه این دو پدیده از رخدادهاى طبیعى ست لیكن تحقق آنها منوط به شرائط ویژه نجومى مى باشد كه در غیر این صورت امر غیر عادى خواهد بود.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
پیش از این امر ـ ظهور قائم آل محمّد ـ علیهم السلام ـ ـ ماه در 25 ماه رمضان و خورشید در نیمه آن ماه گرفته مى شود آنگاه است كه حساب منجمان بر هم مى خورد.
گرفتن خورشید و ماه، پدیده ى جدیدى نیست. ولى آنچه كه مهمّ است این است كه همیشه كسوف در اوائل ماه و خسوف در اواخر ماه رخ مى دهد. و این قانونى است كه تا بحال نقضى به آن وارد نشده ولیكن قبل از ظهور آنحضرت ماه در 25 و خورشید در 15 ماه رمضان مى گیرد و این از آیات الهى است كه به گفته امام ـ علیه السلام ـ از آنهنگام حساب منجّمین نیز به هم مى خورد([20]).
در این باب احادیث دیگرى ست كه مى توان بدان رجوع نمود([21]).
پر شدن زمین از ظلم و جور
در روایات فراوانى آمده است كه امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ ظهور مى كنند و زمین را از عدل و داد لبریز مى سازد بعد از آنكه زمین از ظلم و جور پر شده است. مرحوم كلینى این مضمون را این گونه روایت مى كند.
هو المهدی الذی یملأ الأرض عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلما.([22])
او مهدى ست كه زمین را از عدل و داد لبریز ساخته پس از آنكه از ظلم و ستم مالامال شود.
و روایات به این تعبیر از سنّى و شیعه بسیار نقل شده است. لیكن علامت بودن این نشانه از حتمى است ولى وقوعش حتمى نیست. یعنى اگر زمین از ظلم و جور لبریز شد آن هنگام بى تردید زمان ظهور منجى عالم بشریت حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ است ولیكن اینطور نیست كه حتماً این شرائط مى بایست تحقق یابد چرا كه ممكن است در یك زمانى همه ى انسانها با هم یكدل شده و همه یكصدا از خداوند آن حضرت را طلب نمایند كه طبق روایات در این صورت غیبت پایان یافته و خداوند امام ـ ارواحنا فداه ـ را براى هدایت انسانها ظاهر مى كند بدون اینكه ظلم و جور زمین را پر سازد.
شهادت نفس زكیّه
نفس زكیّه لقب فردى از دودمان رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلم ـ است وى پس از ظهور و قبل از قیام حضرت بقیّه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ مظلومانه به شهادت مى رسد. در روایات از او به غلام تعبیر شده كه شاید حكایت از نوجوان یا جوان بودن وى دارد. نفس زكیّه نیز او را نامیده اند زیرا بدون هیچ جرمى، تنها به خاطر رساندن پیام شفاهى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ به مردم مكه كشته مى شود.
از حضرت باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است:
قائم به یاران خود مى فرماید: مكّه طالب من نیستند لكن من نزد آنان كسى را خواهم فرستاد تا با ایشان احتجاج كند . . . آنگاه یكى از یاران خود را مى طلبد و به وى مى فرماید: نزد مردم مكه برو و به ایشان بگو! . . . من پیام آور ـ مهدى ـ نزد شمایم. او مى گوید: ما خاندان رحمت و مركز رسالت و خلافتیم. ما دودمان محمّد و فرزند پیامبران هستیم. همانا ـ در طول زمان ـ بر ما ظلمها روا شده و ما را پایمال كرده و بر ما قهر نموده اند و حق ما را از زمان رحلت پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ تا حال به ستم گرفته اند. ما اینك شما را به یارى مى طلبیم! ما را یارى كنید!چون این جوان پیام را مى رساند او را گرفته و بین ركن و مقام سر مى برند و او نفس زكیه است([23]).
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
ولیس بین قیام قائم آل محمّد وبین قتل النفس الزكیّه إلاّ خمس عشره لیله([24]).
بین قیام قائم آل محمّد و شهادت نفس زكیه جز 15 شب فاصله نیست.
غریو آسمانى
نداى آسمانى از روشنترین علامتها براى ظهور حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ و حركت جهان شمول اوست.
واقعیّت این است كه رخداد پرشكوهى چون ظهور امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ پیش از رخ دادن یك اعلام جهانى آنهم در روشنترین معنا و مفهوم مى طلبد و از آنجا كه این حركت جهانى بوده و براى تمام جهان بشریت است مى بایست همه در یك زمان از نزدیك شدن و قریب الوقوع بودن آن باخبر شوند از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است كه یسمعه كل قوم بألسنتهم هر قومى به زبان خود آنرا مى شنود.
حال بجاست كه به برخى احادیث در این باره اشاره كنیم:
از مجموع روایات چنین بدست مى آید كه این فریادها متعدد است اولین ندا در ماه رجب و دوم در ماه رمضان و سوم در ماه محرم شنیده مى شود. امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
ینادون فی رجب ثلاثه أصوات من السماء صوتاً منها: ألا لعنه اللّه على الظالمین والصوت الثانی: ازفت الآزفه یا معشر المؤمنین . . . والصوت یرى بدن فی قرن الشمس یقول: انّ اللّه بعث فلاناً فاسمعوا له وأطیعوا([25]).
مردم در ماه رجب سه فریاد از آسمان خواهند شنید نخست آنكه: همانا لعنت خدا بر ظالمان. فریاد دوم: اى مؤمنان! قیامت فرا رسید. و فریاد دیگر اینكه در كنار قرص خورشید بدنى را مشاهده مى كنند كه فریاد مى زند: خداوند فلانى ( امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ ) را برانگیخته است به فرمانش گوش فرا دهید و بر اطاعتش گردن نهید.
امّا پیرامون ندایى كه در ماه رمضان در شب بیست و سوم توسط جبرئیل در آسمان طنین مى افكند این است.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
ینادی مناد من السماء . . . باسم القائم ـ علیه السلام ـ فیسمع مَن بالمشرق ومَن بالمغرب، لا یبقى راقدٌ إلاّ استیقظ، ولا قائم إلاّ قعد ولا قاعِد إلاّ قام على رِجْلَیه، فَزَعاً مِن ذلك الصوت، فرحم اللّه من اعتبر بذلك الصوت فأجاب فإنَّ الصوت الأول هو صوت جبرئیل الروح الأمین.
ثمّ قال ـ علیه السلام ـ : الصوت فی شهر رمضان، فی لیله جمعه، لیله ثلاث وعشرین، فلا تشكّوا فی ذلك واسمعوا وأطیعوا.
وفی آخر النهار، صوت الملعون إبلیس، ینادی: ألا! إنّ فلاناً قُتل مظلوماً. لیشكّك النّاس ویفتنهم، فكم فی ذلك الیوم مِن شاكّ مُتحیّر قد هوى فی النّار.
فإذا سمعتم الصوت فی شهر رمضان، فلا تشكُّوا فیه، إنّه صوت جبرئیل وعلامه ذلك أنّه ینادی باسم القائم وإسم أبیه حتّى تسمعه العذراء فی خِدرها، فتحرّض أباها وأخاها على الخروج.ثمّ قال ـ علیه السلام ـ : لابدّ مِن هذین الصورتین قبل خروج القائم ـ علیه السلام ـ .([26])
نداكننده اى از آسمان بنام قائم آل محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلم ـ ندا مى دهد و همه كسانى كه در شرق و غرب عالم هستند مى شنوند، خفته اى نمى ماند جز اینكه بیدار مى گردد و ایستاده اى جز اینكه مى نشیند و نشسته اى جز اینكه وحشت زده بپا مى خیزد.
پس درود خدا بر كسانى كه از آن نداى آسمانى پند و اندرز گیرند چرا كه نداگر اوّل جبرئیل است و ندا، نداى اوست.
آنگاه فرمود: این ندا، در ماه مبارك رمضان، شب جمعه و در شب 23 ماه خواهد بود از اینرو در آن تردید نكنید، آن را بشنوید و اطاعت كنید. و در پایان روز نداى ابلیس طنین مى افكند كه مى گوید: بهوش باشید كه فلانى مظلوم كشته شده. تا بدینوسیله بذر تردید بیافشاند و مردم را به فتنه افكند و آن روز، تردیدكنندگان حیرت زده اى كه به آتش دوزخ سقوط كنند، بسیارند.بنابراین، هنگامى كه نداى آسمانى را در ماه رمضان شنیدید، در آن تردید نكنید چرا كه نداى فرشته ى امین است و علامت آن این است كه بنام قائم ـ علیه السلام ـ و پدر گرانقدرش ندا مى دهد، ندایى كه دوشیزگان در سراپرده ى خویش آن را مى شنوند و پدران و برادران خویش را براى حركت از خانه و پیوستن به امام مهدى ـ علیه السلامـ تشویق مى نمایند.و امّا ندایى كه در ماه محرّم به گوش مى رسد و آن ماهى است كه حضرت بقیه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ از مكّه خروج مى كنند و روز اوّل قیام آن حضرت است كه جبرئیل بر صخره اى از بیت المقدس فرود مى آید (در آن هنگام كه سفیانى مشغول بدترین جنایات خود در ملأ عام است) و ندا مى دهد:
یا عباد اللّه! اسمعوا ما أقول انّ هذا مهدی آل محمّد خارج من أرض مكّه فأجیبوه([27]).
اى بندگان خدا! آنچه مى گویم بشنوید این مهدى آل محمّد است كه از مكّه ظهور كرده او را پاسخ گویید و فرمانش را اطاعت كنید.
وقوع جنگ هاى بزرگ
انبوهى از احادیث با صراحت از نابودى مردم در اثر گرسنگى و قحطى و بیمارى و قتل و كشتار خبر مى دهند. آیا این به معناى جنگ جهانى است كه میلیونها انسان را در هم مى كوبد و یا چیز دیگرى است. آنچه از روایات استفاده مى شود اینكه جنگهاى ویرانگرى واقع خواهد شد.
از امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ آورده اند كه فرمود:
لا یخرج المهدی حتّى یقتل ثلث ویموت ثلث ویبقى ثلث([28]).
و نیز از آن حضرت آورده اند كه فرمود:
بین یدی المهدی موت أحمر وموت أبیض . . . فأمّا الموت الأحمر: فالسیف وأمّا الموت الأبیض: فالطاعون([29]).
قبل از ظهور مهدى مرگ سرخ و سفید خواهد بود . . . مرگ سرخ جنگ و خونریزى است و مرگ سفید طاعون است.
بنابراین بسیارى در اثر جنگ و خونریزى از بین مى روند.