شرم سالم، شرم ویروسی!
وقتی عیبی که داریم چنان بد است که آن را پنهان می کنیم و خودمان را جور دیگری به همه نشان می دهیم ،یک من دروغین می سازیم. این کار کشتن روح است و مشکلات روانی متعددی به بار می آورد.
شرم، ارزیابی منفی ما از خودمان است.این شرم مسموم است چون ما را بی ارزش می داند و از طرف دیگر ” شرم سالم” شرمی است که اشتباهات را گوشزد می کند. شرم سالم موجب فروتنی می شود ، سبب می شود با فکر باز دنبال آموختن باشیم، اما در این جا منظور ما شرم مسموم است. همه شرم را پنهان می کنند: سرشان را پایین می اندازند، رخ می گردانند یا قایم می شوند. یادتان باشد که این شرم با خجالتی بودن متفاوت است.
شرم مسموم ارثیه پدر و مادرهای مسموم است. حرف هایی به بچه ها می زنند که جرأت گفتنش را به بزرگ تر ها ندارند. تن پرور،ننر، خپل و… به عنوان وسیله ای برای تربیت بچه ها از آن استفاده می کنند: “خجالت بکش” ” تو ما را سرافکنده کردی” ” واقعا از تو ناامید شدم” مثلا به بچه هایشان می گویند: خدا خشم را دوست ندارد.( در صورتی که این حرف هیچ مبنایی ندارد) این بچه دیگر خشمگین نخواهد شد چون حتی اگر فکرش را هم بکند شرمسار خواهد شد. نهایتاً کار به جایی می رسد که او خشم را انکار می کند. بالاخره این آدم هم یک روز مثل بقیه ناراحت می شود، خشم هم که درون او پنهان شده است، پس به این ترتیب وضعیت پیچیده ای برایش به وجود می آید؛ عصبانی است ولی نمی خواهد نشان دهد، برای فرار از این وضعیت یک من دروغین خلق می کند که هرگز عصبانی نمی شود.
این من کاذب با من واقعی تفاوت دارد ولی همیشه هم مثبت نیست. من کاذب می تواند پاک و منزه یا گناهکار باشد، قهرمان خانواده یا بُز گرِ گله باشد و … . بسیاری از معتادها دچار این شرم مسموم بوده اند.
شرم مسموم مولد انواع و اقسام اعتیاد و وسواس است، چون خودش را معیوب می داند پس به دنبال راهی می گردد تا خودش را بهتر ببیند و شرم را پنهان کند.این کارها در نهایت منجر به وسواس می شوند و اعتیاد به هر کاری یا چیزی می شود. مثلا مشروب خوردن سبب می شود آدم موقتاً موضوع را فراموش کند و کمی شجاع شود همچنین پرکاری حواسش را پرت می کند و اضطرابش را کاهش می دهد یا پرخوری وقتش را پر می کند.رابطه جنسی هم وقت پر می کند و مفرح است ، ولخرجی هم تا وقتی پول دارد کار جالبی است و… که به این ترتیب یک چرخه به وجود می آید:
الف) من مشکل دارم و هیچ کس دوستم ندارد.
ب) تا وقتی کسی دوستم ندارد باید جور دیگری باشم یا کاری بکنم که حالم بهتر بشود
ج) از این به بعد بی خیال می شود، پول خرج می کنم و هر کار دیگری که از یاد ببرم
د) درست فکر می کردم من واقعاً آدم ناجوری هستم ( عقب گرد به مرحله اول و از نو…)
تمرین برای درک و کاهش شرم
اگر به رفتار معتادان دقت کنید می بینید که مشکل شان فقط استفاده از ماده مخدر نیست. در حقیقت اعتیاد راهی است که برای حل یک مشکل در پیش گرفته اند. اعتیاد این ها را از دست خلأ درون شان نجات می دهد تا با ایرادشان مواجه نشوند. فرد معتاد مشکل را جزئی لاینفک از خودش می داند و راه حلی جز این سراغ ندارد.
آیا این مشکل چاره ای هم دارد؟
تنها راه این است که هر چیز بدی را که فکر می کنید دارید با دیگران شریک شوید.مثلا نامه ای به پدر و مادرتان بنویسید که چه چیزهایی در کودکی آزارتان می داده و چه چیزهایی می خواسته اید که هرگز به آن ها نرسیده اید. با یادآوری کودکی خود ، با کودک درون تان هم آشنا می شوید.
یک روش موثر دیگر این است که در خیال به دوران کودکی خود بروید و مثل یک آدم بالغ مشکلات آن کودک را حل کنید. این کارها مقدمه پذیرش خود است. روش های دیگری هم وجود دارند. مثلا باید تمام احساسات، نیازها و خواسته هایی را که قبلا پس زده ایم بپذیریم. یک راه حل این است که به چند نفر که دوستشان ندارید فکر کنید.( این آدم ها نماینده اجزای خودتان هستند که دوستشان ندارید) اگر شما از آدم های خشن بدتان می آید یعنی دوست دارید مهربان و مودب باشید. پس قسمت هایی از خودتان را که خشن است ، نمی خواهید. شما با این قسمت ها جنگی پنهان راه انداخته اید . این جنگ انرژی زیادی تلف می کند ، پس از این به بعد نباید پنهانش کنید ، باید طریقه رفع آن را یاد بگیرید. باید این جزء منفی وجودتان را بپذیرید و با آن زندگی کنید. افزایش اعتماد به نفس ، قاطعیت ، مهارت های ارتباطی و حساسیت زدایی هم در رفع شرم موثر هستند.
نیمی از مردم دنیا بالاخره به یک چیزی معتاد هستند. بسیاری از آن ها دچار شرم مسموم هستند. این مشکل حل نخواهد شد مگر این که:
1- یک ارتباط عاطفی برقرار شود
2- مشکلات کهنه و پنهان ، آشکار شوند
3- کودک درون تحت حمایت قرار گیرد
4- افکار و باورهای غلط مورد بازنگری قرار گیرند
5- افکار مثبت جایگزین افکار غلط شوند
6- از کل مشکل آگاه شوند
بعضی ها می گویند این روش ” پدر و مادری کردن برای خود” است. در حقیقت پادزهر شرم مسموم، محبت و صمیمیت است. این آدم ها اگر توسط دیگران پذیرفته و دوست داشته شوند ، مشکل شان حل می شود. کمک کردن به دیگران یکی از بهترین روش ها برای این افراد است.
منبع: تبیان