دعوا آفت زندگی زناشویی
مرد گفت: اوایل زندگی خیلی دوستش داشتم. واقعا دختر خوبی بود و من بخاطرش هر کاری کردم. دوران عقد با وجود تمام دخالتهایی که بود زیاد مشکلی نداشتیم. واقعا به من احترام میگذاشت حتی توی دعواها و جر و بحثها. آن دو سال اول هیچ وقت نشد در جمع به من بیاحترامی بکند، شاید بگویم اویل در خلوت هم خوب بود؛ اما کم کم آرامش از زندگیمان رفت مدام با حرفهایش عصبانیم میکرد. دیگر در کنارش آرامش نداشتم. وقتی بحثی بوجود میامد مدام پای دیگران در زندگیمان بود، دیروز وقتی آن حرف را زد، زدم توی دهنش!
قبل از توضیح این مشکل که معمولا در زندگی خیلی از افراد اتفاق میافتد و موجب جدایی خیلی از زوجها میگردد باید به گذشته زندگی آنها پرداخت، زمانی که باور زدن در فکر آنها ایجاد شد. اگر در خانوادهای زندگی میکنید که کتک زدن جزء ابزار تربتی شما بوده شک نداشته باشید که این رفتار را با فرزندان خود خواهید داشت. مگر اینکه در فکر خود تغییر ایجاد کنید که البته این کار اصلا ساده نیست. اما موضوع بحث ما تربیت فرزند نیست بلکه مشکلی است که در بین زوجهای جوان وجود دارد.
لطفا قبل از ورود به موضوع اصلی بحث به جمله زیر دقت کنید:
والدین میتوانند با حفظ خویشتنداری از خطرات استفاده از خشونت به هر شکلی، تهدید یا کتک، اجتناب کنند. فریاد و کتک، شکلهای مختلف خشونت است که به کودک میآموزند استفاده از ترس و درد در مورد دیگران، راهی برای کنترل رفتار آنان است.
به طور کلی در بین اکثر زن و شوهرها یا تقریبا میتوان گفت تمام زن و شوهرها اختلاف نظر وجود دارد که این اختلاف نظرات در ابتدای زندگی با رعایت احترام، حوصله بسیار و صحبتهای مداوم حل میشود. و هر چه از ابتدای زندگی میگزرید میان خانوادههای موفق و زوجهای ناموفق فاصله رفتاری بیشتری حس میشود. خانوادهای موفق هستند که در طول مدت زندگی و پس از گذشت سالها مسائل را با همان روش دوران عقد به تفاهم تبدیل کنند. این کار در خانوادههای ناموفق با این فکر که طرف مقابل نیاز به تربیت دارد و ایستادگی در مقابل نظر او موجب حل این مشکل میشود به دعوا تبدیل میشود. ما در ابتدای زندگی برای صحبت کردن با هم وقت میگذاشتیم. برای شنیدن حرفهای طرف مقابل هر چند با نظر ما یکی نبود صبور بودیم و زمان داشتیم این رفتار به معنی قبول حرفهای طرف مقابل نبود بلکه یکجور ارزش دادن به نظر همسرمان بود.
دعوا آفت زندگی زناشویی
بعضی دعواها برای زندگی زناشویی ایجاد خطر میکند و روابط زن و شوهر را تحت تاثیر خود قرار میدهد. به عنوان مثال، بعضی دعواها عادت میشوند. گاهی زن و شوهرها شرطی میشوند و سر مسائل خاصی همیشه دعوا میکنند. این زن و شوهرها عادت نکردهاند که مشکلات خود را حل کنند، بلکه فقط دعوا کردن را یاد گرفتهاند.
بعضی دعواها به بهانههای واهی و کوچک اتفاق میافتند. برخی افراد در زندگی یا در مقاطعی از آن، بهانهجو میشوند یا به دلیلی که نمیتوانند آن را بیان کنند، بهانههای دیگر میگیرند و دعوا راه میاندازند. این افراد باعث میشوند همسرشان به شدت عصبی و سردرگم شود و او را به عنوان انسانی غیرمنطقی و بهانهجو بشناسد. این دعواها یکی از مضرترین دعواهاست و به رابطه زناشویی لطمه وارد میکند.
دعواهایی که به دلیل سوءتفاهم است، معمولا به خاطر عجول بودن افراد و زود قضاوت کردن آنها رخ میدهد؛ به طوری که بعد از یک اتفاق یا یک گفتگو، فرد منظور همسرش را اشتباه میفهمد و پیش خود قضاوت نادرستی انجام میدهد و این مساله باعث دعوا بین آنها میشود.
در بعضی دعواها حرف اتفاقات گذشته پیش کشیده میشود. افراد به هر دلیلی با هم جر و بحث میکنند و ماجراهای گذشته را پیش میکشند تا طرف مقابل را بیشتر مقصر جلوه دهند. آنها نمیدانند که با این کار به رابطه زناشویی خود لطمه بزرگی میزنند.
گاهی همسران بر سر مسائلی که همسرشان در آنها مقصر نیست، دعوا میکنند؛ مثل دعواهایی که بر سر خانوادهها پیش میآید. وقتی کسی از همسرش گلهمند است که چرا مادرت یا هر کس دیگری این حرف را زد، یادش رفته است که همسر او یک انسان مستقل است و مسوول حرفها و اعمال دیگران نیست.
دعوا نه، حل مشکل آری
یادتان باشد برای این دعوا میکنید که به توافق برسید یا مشکلی را حل کنید. پس باید آنقدر روی خود کنترل داشته باشید که این دعواها را به گفتگوهای دوستانه تبدیل کنید، نه به جر و بحثهای با عصبانیت. هیچ وقت در میان دعوا به همدیگر توهین نکنید، چون این توهینها ممکن است از یاد طرفین نرود.
منبع :tamezendegi.com