حسادت ، ویران کننده ی آرامش
حسد ریشه و اساس بسیاری از گناهان و آلودگی های اخلاقی است
حسادت، آتشی شیطانی است که وقتی بر جان آدمی می افتد، چارهای در برابرش نیست، می سوزاند و هم تن خاکی را به غم و آزردگی و اندوه گرفتار می کند و هم روح را به گرفتاری در بند و وسوسه های شیطانی در می آورد؛ با خودش ایمان و آرامش و آسودگی را می برد!
نشانه های حسد
1.ناراحتی از رسیدن نعمت به دیگری،بدون نشان دادن عکس العمل.
2.غیبت و عیب جویی.
3.دشمنی،عداوت و کارشکنی.
4.بی مهری یا قطع رابطه از شخص،و پنهان کردن صفات برجسته او به طوری که حتی نمی خواهد سخنی از او بشنود.
حسادت، آتش شیطانی
بعضی افراد با شادی و پیشرفت اطرافیانشان خوشحال می شوند و با اندوه و شکست آن ها، غمگین؛ گویی که عضوی از یک پیکرند. اما هستند کسانی که برایشان مهم نیست بر سر دیگران چه می آید؛ مثل تکه های زائد و غیر مفید یک پیکره که بود و نبودشان هیچ فرقی ندارد.
میخواهند همه خوبی ها برای آن ها باشد، دیگران همیشه ضرر کنند و هیچ گاه موفق نباشند! به شادی و موفقیت دیگران حسادت می کنند؛ هرگز در غم و شادی دیگران سهیم نمی شوند؛ هرگز همراه دیگران لبخند نمی زنند، همراه آن ها گریه نمی کنند و این هدیه تلخی است که خودشان، به خودشان دادهاند.
این افراد که به نعمت هایی که خدا به دیگران داده و به موفقیت هایی که نصیب آنان شده، حسد می برند، به آنچه خدا از فضلش به بندگانش بخشیده، حسد می وزند: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» (1)
حسد را علمای اخلاق این گونه تعریف کرده اند:
حسادت،تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد،یعنی حسود دوست دارد نعمت ها از طرف مقابل گرفته شود،خواه آن نعمت به حسود برسد! یا نرسد.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می فرماید:«منشأ و ریشه رزایل حسادت است».
البته یک حالتی هم نزدیک به حسادت وجود دارد، که پسندیده و مایه ترقّی و پیشرفت است،و آن حالت غبطه است.
امام صادق(ع) می فرمایند:«به راستی مؤمن غبطه می خورد،ولی حسادت نمی ورزد اما منافق حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد».
راستی می دانید نخستین حسدی که از سوی انسان در روی زمین صورت گرفت چه زمانی بود؟ که بود؟برای چه بود؟ و نتیجه اش چه شد؟
آری،نخستین حسد،حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل بود،آن هم به جهت اینکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت ولی قربانی قابیل را نپذیرفت،و این موضوع برای قابیل انگیزه ای برای کشتن برادرش شد.به این آیه شریفه توجه کنید:«و اتل نبأ ابنی آدم بالحقّ اذا قرّباً قرباناً…».(سوره مائده،آیه 27)
در این آیه کریمه داستان حسادت قابیل نسبت به هابیل بیان شده است.نوجوانان و جوانان عزیز در قرآن نمونه هایی از این قبیل ذکر شده است.مانند:داستان برادران یوسف،پسر نوح، هابیل و قابیل و داستان های عبرت آموز دیگر.
حسد در آیات قرآن
حسد از جمله رذایل اخلاقی است که ریشه و اساس بسیاری از گناهان و آلودگی های اخلاقی دیگر محسوب می شود. از این رو آیات و روایات متعددی در نکوهش، انگیزه ها و آثار زیانبار فردی و اجتماعی آن در منابع اسلامی وارد شده است.
یکی از عمده ترین عوامل تخریب و فساد در جهان، تخریب و فسادی است که از ناحیه افراد حسود نشأت می گیرد. قرآن حسادت را عامل نخستین قتلی که در روی کره زمین رخ داده است، معرفی کرده و می فرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»؛ «و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ایشان بخوان هنگامى که [هر یک از آن دو] قربانیى پیش داشتند پس از یکى از آن دو پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد [قابیل] گفت حتما تو را خواهم کشت [هابیل] گفت خدا فقط از تقوا پیشگان مى پذیرد» (2)
در زمان حضرت آدم (علیه السلام) مراسم قربانی وجود داشته و هابیل و قابیل، فرزندان آدم (علیه السلام) به دستور پدرشان، عبادت قربانی را انجام دادند؛ ولی فقط قربانی هابیل پذیرفته شد و برادر دیگر که قربانیاش پذیرفته نشده بود، به شدت خشمگین شد و آتش حسادت به برادرش هابیل در دل او شعله کشید و سرانجام، او را به قتل رساند. (3)
بنابر آیات قرآن برادران حضرت یوسف (علیه السلام) نیز به خاطر حسادتی که به او داشتند، تصمیم به قتل او گرفتند و در نهایت او را به چاه انداختند: «قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَهِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَهِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ»؛ «گویندهاى از میان آنان گفت یوسف را مکشید اگر کارى مى کنید او را در نهان خانه چاه بیفکنید تا برخى از مسافران او را برگیرند» (4)
یهودیان نیز چون خودشان ایمان نداشتند، به مسلمانان حسادت می کردند و می خواستند آن ها را نیز از ایمان برگردانند: «وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ «بسیارى از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روى حسدى که در وجودشان بود آرزو مى کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند.» (5)
این در حالی است که از نظر قرآن، حسد بدترین و زشت ترین صفات است و باید از شر شخص حسود به خدا پناه برد: «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»؛ «و از شر [هر] حسود آنگاه که حسد ورزد.» (6)
حسود، در واقع دشمن نظام آفرینش و مخالف مواهب و اکرام الهی نسبت به بندگان است و چنین امری با ایمان کامل، سازگار نیست.
حسد بدترین و زشت ترین صفات است و باید از شر شخص حسود به خدا پناه برد
آثار حسد
الف: آثار اجتماعی
1.نابسامانی های اجتماعی
حسود تمام یا بیشتر نیرو و انرژی بدنی و فکری خود را صرف حسادت می کند، لذا این کار منشأ نابسامانی های اجتماعی است.
قرآن مجید می فرماید:و کسانی که بعد از آنها آمدند،می گویند:پروردگارا ما و برادرانمان را که در ایمان به ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان کینه و حسدی نسبت به مؤمنان قرار مده…(سوره حشر،آیه 10)
2.قتلها و جنایت ها:چنان که در داستان هابیل و قابیل ملاحظه کردید.
3.از بین رفتن دوستی ها.
4.عقب ماندگی اجتماعی؛اشخاص حسود و تنگ نظر می کوشند دیگران را به عقب بکشند.
5.هرج و مرج،پیامبر اکرم(ص) حسد را به بیماری بزرگ امت ها تشبیه کرده و می فرمایند:«…در اثر اختلاف و نفاق و حسد نسبت به یکدیگر،سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج مبتلا می شوند».
ب: آثار معنوی حسد
1.نابود کننده ایمان، 2.آفت دین، 3.نابود کننده نیکی ها، 4.رسیدن به کفر و تفکرات کفر آمیز، 5.غیبت، 6. حسرت زیاد،(گناه زیاد)، 7.حجاب ضخیمی در برابر شناخت حقایق می افکند، 8.مانع رشد و تعالی ـ روحی فکری،معنوی خانوادگی و اجتماعی می گردد.
ج: آثار جسمانی حسد
افراد حسود معمولاً افرادی رنجور،حساس،عصبی،پرخاشگر و افسرده می باشند.دستگاه های مختلف بدن تحت تأثیر این حالت روحی دچار بیماری می گردد.
حضرت علی(ع) می فرماید:«شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند».
د: آثار اخروی حسد
1.بدون حساب به جهنم می رود، 2.بدبختی و شقاوت دنیا و آخرت
حسد، ریشه تمامی رذایل
حسد، گناهی است که حالت تولیدی و زایش دیگر گناهان را دارد و تهمت، دروغگویی، نفاق، غیبت، اهانت، کتک زدن، قتل و نابودی دیگران و… به وسیله آن به وجود می آید.
از این رو شاید بتوان آن را «ام الرذایل» یا مادر همه صفات بد دانست؛ همچنان که امام علی(علیه السلام) فرموده است: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ ریشه تمامی رذیلت ها [و صفات ناپسند] حسادت است.» (7)
رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) نیز درباره خطر این صفت چنین هشدار داده است: «اَخْوَفُ مَا اَخَافُ عَلَی اُمَّتِی اَنْ یَکْثُرَ لَهُمُ الْمَالُ فَیَتَحَاسَدُونَ وَ یَقْتَتِلُونَ؛ بدترین چیزی که بر امتم ترس دارم، این است که مال آن ها فراوان شود؛ پس بر همدیگر حسودی کنند و به جنگ و قتال بپردازند.» (8)
افراد حسود معمولاً افرادی رنجور،حساس،عصبی و افسرده می باشند
حسد و از بین رفتن ایمان
در سخنی از امام على (علیه السلام) آمده است: «وَلا تُحاسِدوا؛ فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الإیْمانَ کَمَا تَأْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ هرگز حسادت نورزید؛ زیرا حسد، ایمان را مى خورد چنان که آتش، هیزم را نابود مى کند.» (9)
منافات ایمان و حسد، تا آنجاست که حسد را به آتشى تشبیه کردهاند که ایمان را از بین مى برد؛ چنان که در حدیثى دیگر، حسد به گیاهى تلخ تشبیه شده که عسل ایمان را فاسد مى سازد. (10)
همچنین نقل شده است که در یک فرد، ایمان و حسد با هم جمع نمى شوند و مومن هیچ گاه حسود نیست. حسد باعث مى شود که ایمان در قلب حسود، همانند حل شدن نمک در آب ذوب شود و از بین برود. (11)
آثار جسمانی حسد
افراد حسود معمولاً افرادی رنجور،حساس،عصبی،پرخاشگر و افسرده می باشند.دستگاه های مختلف بدن تحت تأثیر این حالت روحی دچار بیماری می گردد.
حضرت علی(ع) می فرماید:«شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند».
حسد و عدم پیشرفت و ناامنی
در هر جامعه اگر قدرت در دست شایستگان باشد، آن جامعه رو به تکامل مى رود؛ ولى اگر حسادت در آن جامعه راه یابد، حسودان نمی گذارند افراد شایسته، مطرح شده و پیشرفت کنند.
در نتیجه جامعه در دست یک گروه حسود بى لیاقت قرار خواهد گرفت. از سوى دیگر، همین افراد حسود، در مقام حکومتى، میان خود به حسادت مشغول شده، از خدمت به جامعه باز مى مانند؛ چرا که همواره در پى مُچ گیرى و رسوا نمودن همدیگرند تا یکدیگر را تضعیف کنند.
از این رو، هیچ کس در این جامعه احساس امنیت نخواهد کرد. هم چنان که در حدیثی آمده است: «رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) به عبدالرحمان بن عوف فرمود: “هنگامى که گنجینه هاى فارس و روم به روى شما گشوده شد، چگونه مردمى خواهید بود؟
“عبدالرحمان بن عوف گفت: همان را که خداوند خواسته است، خواهیم گفت [و انجام خواهیم داد]. رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود: “و یا غیر از این! رقابت مى کنید، سپس حسادت مى ورزید، سپس به یکدیگر پشت مى کنید، سپس از یکدیگر نفرت و یا همانند آن پیدا مى کنید، سپس به سوى خانه هاى مهاجرین روان مى شوید و برخى را حاکم برخى دیگر قرار مى دهید”.» (12)
ریشه کفر
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ؛ بر شما باد که از حسادت ورزی برخی به برخی دیگر اجتناب کنید؛ زیرا ریشه کفر، حسادت ورزی است.» (13)
گردآوی:بخش مذهبی بیتوته
منابع:
tebyan.net
hawzah.net
===========================
پینوشت ها:
1. نساء: 54.
2. مائده: 27.
3. مصباحیزدی، اخلاق در قرآن، ج3، ص 201.
4. یوسف: 10.
5. بقره: 109.
6. فلق: 5.
7. تمیمی آمدی، غررالحکم، ح558.
8. ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج1، ص 127.
9. نهج البلاغه، خطبه 86.
10. الشیبانی، جامعالصغیر، ج1، ص 589.
11. ر.ک: ابن حجر عسقلانی، الترغیب و الترهیب، ج3، ص546؛ غررالحکم، ح 608؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 223
12. سنن ابن ماجه، ج2، ص1324.
13. تحف العقول، ص 513.