شعر و ترانهنوشته های حامد نوروزی
شعر سرگذشت سرنوشت – حامد نوروزی
امشب تمام عاشقان را تو خبر کن
ببالینم بیایند و طبیبان را خبر کن
نفس ها در گریبان و اشک ها پنهان
بر لبم جاری نمی گردد کلامی یار را هم تو خبرکن
ای شماها شعله ور چون آذرخش پیرهن چاک
با من بگو از سرگذشت، آن سرنوشت را هم خبر کن