شعر و ترانهنوشته های حامد نوروزی
شعر وافی،ساقی و شافی – حامد نوروزی
آن دلبر زیبا رخ و زیبا سخنم کو؟
آن وافی ، آن ساقی ، آن شافی ما کو؟
مجنون که در این دایره تنها به عبایی
صد جامه و جان بذل کند لیلی ما کو؟
دردی ست از آن هجرت ای دلبرزیبارخ عیار
آن صاحب درمان و دوای دل ما کو؟
بی بودن تو محفل ما شاه ندارد
آن صاحب این معجز عیسای مسیح کو؟
آن وافی ، آن ساقی ، آن شافی ماکو؟
اینک همه جا هست ولی در دل ما کو؟