شعر و ترانهنوشته های حسن مصطفایی دهنوی

شعر منزل امن – حسن مصطفایی دهنوی

« منزل امن »
در مذهب رِندان ، خبر از غیر خدا نیست
آنجا خبری هست ،که جز امر خدا نیست
در مذهـب حق ، لذت دنیا نـدهندش
آنجا دیگر از گفتن یک چون و چرا نیست
کی از منِ دل خسته ی نادان ،خبری بود
هر جا خبری هست،که جز فیض خدا نیست
در منزل سلطان جهان ، کی ره ما بود
آن منزلِ امن است ، در آن راه گدا نیست
در مرکز مافوق جهان ، ره بُوَد امّا
در مرتبه ی این قدم کوته ما نیست
آن منزل اعلای جهان ، بهر من و توست
صد حیف که فکرش،به سر وکله ی ما نیست
زآنجا به مشامم1 بـرسد بوی فرح بخش
کآن بوی فرح2 بخش،در آن باد صبا نیست
در مجلس اعلا ، سخن بیهوده گفتن
آن را نـپذیرند و بیهوده روا نیست
هـر مملکتـی ، مجلس رأیی کند ایجاد
در موقع رأیش ، نظر از ما و شما نیست
صوتی که به گوشم رسد از مجلس اُنـسش
جز صوتِ همان مروه و آن کوه صفا نیست
آثار خدا را به همان باطن اشیاء بـبینیم
صد حیف که باطن نگر این دیده ما نیست
یک صوت و صدایی،که من از دل بـشنیدم
تلقین3 زِ خدایس،که یکی هست و دوتا نیست
اشیاء جهان جمله زِ حق، می دهند آوای
اندر سرِ ما است ، که گوش شنوا نیست
دنیا به تو فرصت بدهد ، طاعت حق کن
فرصت ندهد مرگ و طاعت به قضا نیست
در مرحله اول ، همه حرفـی زِ خدا بود
آن روز قیامت، مگر از حرف خدا نیست
پیرایه ی دنیا همه جا ، رأی خدای است
پیرایه به دنیا چو نـباشد ، که سزا نیست
یارب ، حسن از فیض تو امید سخن داشت
در این سخنش گفت:که امید خطا نیست
٭٭٭
1- حس بویایی 2- شادی 3 – فهمانیدن
حسن مصطفایی دهنوی

امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا