خائنین سینمای ایران
[ad_1]
با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: «عصر یخبندان» و «دوران عاشقی» تازه ترین فیلم هایی هستند که از عنصر خیانت برای بیان داستان خود استفاده کرده اند؛ هفت صبح به این بهانه، 10 فیلم مهم سینمای ایران که محورشان خیانت بوده را آنالیز کرده و عیارشان را در این باره محک زده است.
1- در ادبیات کلاسیک ما و دیگر کشورها می توان نمونه های فراوانی از رابطه میان مرد و زن با فردی دیگر را جستجو کرد. در سینما بیشتر فارغ از ارزشگذاری و قضاوت، در این پرونده برای این رابطه از عنوان متداول یعنی «خیانت» استفاده کرده ایم، هر چند فیلمسازان عقیده دارند هر رابطه ای الزاما خیانت نیست.
2- باز هم فارغ از ارزشگذاری، تم خیانت همیشه یکی از جذابیت های افزوده به فیلم های سینمایی بوده. تا سال ها پس از انقلاب این عنصر در فیلم ها حذف شد تا اینکه بالاخره مورد استفاده قرار گرفت.
دوران عاشقی
در جشنواره سی ام فیلم فجر به یکباره تعداد فیلم های ساخته شده با موضوع خیانت افزایش یافت و باعث شکل گیری یکسری اعتراض ها در برابر آن شد. یکی، دو سالی تولید اینطور فیلم ها کاهش یافت و حالا دو فیلم اکران شده «عصر یخبندان» و «دوران عاشقی» از این مضمون استفاده کرده اند. در اولی زن خیانت می کند و در دومی مرد.
3- در این پرونده 10 فیلم مهم مد نظر ما است که البته می شد فیلم هایی دیگر را هم به آن اضافه کرد: «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «هفت دقیقه تا پاییز»، «من مادر هستم»، «هوو»، «به خاطر پونه»، «پا تو زمین نذار»، «نصف مال من، نصف مال تو» و … قاعدتا فیلم های فهرست نهایی از نظر کیفیت، درجه اهمیت بیشتری دارند و برای همین از پرونده بیرون مانده اند.
عصر یخبندان
نیاز به توضیح نیست که فیلم های گیشه ای زیادی ساخته شده که اصل جذابیت شان بر پایه خیانت است اما مورد نظر این گزارش نیستند. نمونه آخرش «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند».
4- بعد از جشنواره سی ام فجر طیف های مختلف به این مسئله اشاره کردند که چرا فیلم های خیانت محور افزایش یافته. فیلمسازها در محافل و رسانه های سینمایی توضیح می دادند که این اتفاق مبنای جامعه شناختی دارد اما در مقابل معترضان کار خود را کردند و در نهایت منجر به توقیف و تحریم چند فیلم شدند. در رأس این اتفاق حوزه هنری قرار داشت که اعلام کرد اجازه اکران چنین فیلم هایی را در سینماهایش نمی دهد.
پل چوبی
کار تا جایی پیش رفت که حتی فیلم های دیگری مثل «پل چوبی» و «خوابم می آد» که اصلا فازشان چیز دیگری بود در لیست تحریمی حوزه قرار گرفتند. حالا و با فاصله ای نه چندان زیاد شاهد چرخش حوزه هنری از مانیفستش هستیم؛ با اکران دو فیلم «عصر یخبندان» و «دوران عاشقی».
البته که ما معتقدیم حوزه هنری با این تصمیم کاری درست انجام داده اما تناقض رفتارش غیرقابل هضم است. در «عصر یخبندان» یک زن شوهردار، رسما خیانت می کند و دوز خیانتش هرگز به پای فیلم های تحریمی نمی رسد..
5- رویکرد اصلی این پرونده دادن تز و بیانیه نیست؛ صرفا ملاکی کوچک است برای رسیدن به این پرسش که آیا استفاده از عنصر خیانت در فیلم ها همیشه و همه جا مجاز است؟ و اینکه چطور می توان از یک امر تابو، به درستی استفاده کرد.
دوران عاشقی (1393)
در مجموع علیرضا رییسیان توانسته فیلمی موفق بسازد. یعنی فارغ از ایراداتی که می توان به آن وارد کرد، غالبا افراد راضی از سالن بیرون می آیند و در طول نمایش فیلم با یک داستان شسته رفته روبرو هستند. شک نکنید تم خیانت در این موفقیت بی تاثیر نیست و حتما بخش مهمی از فروش خوبش را مدیون این سوژه است.
* خائن: رئیسیان برای نقش مرد خائن فیلمش، چهره ای سمپات انتخاب کرده: شهاب حسینی. این انتخاب تا حد زیادی زهر ماجرا را می گیرد. کارگردان خواسته از این طریق روی حرف اصلی فیلمش که اگر زن بیش از حد به کارهای بیرون از خانه بها دهد ممکن است مرد دچار لغزش شود، تاکید مضاعفی کند.
او در یک شرکت خصوصی کار می کند و به خاطر هوش بالایش از جمله کارمندان محبوب مدیرش است. زن و فرزندش را دوست دارد و از سر و وضع خانه و ماشین اش بر می آید که جزو طبقه متوسط است و از رفاهی نسبی برخوردار.
* مورد خیانت: بازیگر روبروی شهاب حسینی، لیلا حاتمی است. انتخاب حاتمی، جدا از بحث گیشه، ارتباط مستقیم با داستان فیلم دارد. او وکیلی زبده و صاحب نام است که از قضا عمده پرونده هایش در راستای حمایت از زنان جامعه است. این خانم به واسطه شغل وکالتش حسابی سرش شلوغ است؛ صبح ها زود از خانه بیرون می رود و شب ها دیر بازمی گردد. در طول فیلم خستگی ناشی از کار را می توان در چهره، بیان و رفتار او دید. حتی در جایی همسرش به او کنایه می زند و می گوید همیشه به جای تو دستپخت مادرت را خورده ایم.
* عامل خیانت: در این شرایط که اشاره کردیم، مرد خانواده دچار یک خلأ شده. برای همین وقتی با خواهرزاده صاحب شرکتش (با بازی مینا وحیدت) قرار کاری می گذارد، پیوندی عاطفی میان شان شکل می گیرد و در نهایت به ازدواج موقت ختم می شود.
دوران عاشقی کلیشه همیشگی یعنی سردی روابط بین زن و مرد و فقدان عشق را مبنا قرار داده و خب نتیجه اش هم مثل همیشه شده هوایی شدن مرد و ریختن یک رابطه عاشقانه با خانمی انرژیک و سرزنده!
* حاشیه: دوران عاشقی با حاشیه های معمول که عمدتا درباره فیلم هایی با تم خیانت شکل می گیرد، روبرو نبوده. دلیلش هم این است که ازدواج موقت مرد، توجیه شرعی و قانونی دارد. از آن سو زن دوم، متعلق به صنفی خاص نیست که بخواهند تعمیمش دهند. کارگردان هم مدام تاکید می کند فیلمش درباره خیانت نیست و تلنگری است درباره کمبود عشق میان زوجین در دنیای امروز!
عصر یخبندان (1393)
مصطفی کیایی کارگردان جوانی است که دوست دارد در کنار ساخت فیلم های عامه پسند، نقدی هم به شرایط روز جامعه وارد کند. او در «عصر یخبندان» سراغ آقازاده ها رفته و تا توانسته تصویری کریه از آنها نشان داده. فیلمش هم به زعم کاستی های فراوان و افت در یک سوم پایانی، گیشه موفقی داشته و غالب مردم راضی از سالن بیرون می آیند.
* خائن: در فیلم «عصر یخبندان» خیانت را یک زن انجام می دهد که مهتاب کرامتی بازیگر نقش آن است. اینجا البته دلیل خیانت ربطی به شرایط زندگی زن ندارد. یعنی نه همسرش آدم بدی است و نه زندگی اش زیر خط فقر قرار دارد. او طی فرآیندی با یک آقازاده آشنا شده و فریبش را خورده. همزمان به اعتیاد هم دچار است و همین وابستگی او به آقازاده را برای تامین جنسش دو چندان کرده. به مرور علاقه او به زندگی خودش کم می شود و در عوض سودای طلاق و ادامه زندگی با آقازاده را دارد.
* مورد خیانت: نقش همسر کاراکتر کرامتی را فرهاد اصلانی بازی می کند. در «عصر یخبندان» خبری از اقتدار آشنای اصلانی نیست و حتی وقتی پی به خیانت آشکار همسرش می برد، جرأت و توان برخورد قاطع و مناسب را ندارد.
کارگردان به طور ضمنی او را «پخمه» معرفی می کند! که به بهانه دوست داشتن زیاد از حد زن و زندگی، نمی خواهد باور کند مورد خیانت واقع شده، شاید هم کارگردان خواسته با نشان دادن استیصال او، وقاحت آقازاده را پررنگ تر نشان دهد.
* عامل خیانت: در «عصر یخبندان» بهرام رادان نقش آقازاده ای را بازی می کند که برای عشق و نوش خود هیچ مرزی قائل نیست. پس در دایره دوستان او خانم مجرد و متاهل هم یافت می شود! او برای رسیدن به منظور خود از همه روش ها استفاده می کند و حتی حاضر است برای ادامه این روش آدم بکشد. کیایی در فیلمش عامل خیانت را خباثت این آقازاده قرار داده و حتی برای نشان دادن میزان در زندگی او، تاکید می کند که زن و شوهر زندگی نرمالی داشته اند و با ورود آقازاده دستخوش تغییر شده.
* حاشیه: فیلم «عصر یخبندان» به رغم پیش بینی، از سوی هیچ طیفی مورد اعتراض واقع نشد که «چرا زن به راحتی خیانت می کند و در نهایت هم به سزای عملش نمی رسد؟» حتی می شد این اعتراض را هم وارد کرد که به جای زن، همسر او را به مجازات (تصادف و از دست دادن حافظه) می رسد. شاید دلیل عدم اعتراض ها به عامل جنایت که آقازاده است برمی گردد؛ شاید.سنتوری (1385)
به جرأت می توان گفت آخرین فیلم خوب و قابل توجه داریوش مهرجویی در هشت، نه سال اخیر است. فیلمی که با کلی اما و اگر در جشنواره اکران شد و جایزه اول بازیگری را هم برد اما در نهایت به محاق توقیف رفت تا بعد از آن مسیر فیلمسازی مهرجویی به کلی تغییر کند. سنتوری با وجود این که تم اصلی اش درباره اعتیاد است اما از همین مسیر گریزی به خیانت می زند.
* خائن: هانیه همسر علی سنتوریف خائن فیلم داریوش مهرجویی است. البته او برای خیانتش به علی استدلال محکمه پسندتری دارد؛ دلیل اصلی او هم اعتیاد علی است.
او که به شدت دلبسته همسرش بوده و برای سنتور زدن و آواز خواندن های او کلی غش و ضعف می رفت، با وابستگی علی به مواد، حس می کند دیگر نمی تواند به او تکیه کند. از همین جاست که هانیه برای پیدا کردن مامنی برای خود، دل به کسی دیگر می بندد. او بعد از مدتی رابطه پنهانی تصمیم می گیرد تا زندگی جدیدی را بدون علی شروع کند.
* مورد خیانت: یکی از به یادماندنی ترین کاراکترهای سینمای ایران که تا به اینجا بهترین نقش آفرینی کارنامه بهرام رادان هم هست، خودش با دست خودش کاری می کند که هانیه به او خیانت کند. آنقدر درگیر مواد می شود که همسرش را کلا فراموش می کند. از یک موجود دوست داشتنی تبدیل به آدمی حقیر و قابل ترحم می شود و هیمنه اش را پیش هانیه از دست می دهد. همین کافی است تا مورد خیانت قرار بگیرد. علی یکی از دلسوزترین کاراکترهای سینمای ایران است که مورد خیانت قرار می گیرد.
* عامل خیانت: یک نوازنده ویلون که او را زیاد نمی بینیم. کاملا از اوضاع و احوال علی باخبر است و می داند که هانیه به دنبال یک مأمن است؛ آن هم مأمنی از جنس خود علی. موزیسینی که می تواند به جای علی، مسیر پشرفت هانیه را هموار کند. این ویلون نواز دقیقا هانیه را به این باور می رساند که همه آنچه را که در زندگی با علی به دست نیاورده در زندگی با او به دست خواهد آورد و خوشبخت خواهد شد. نقش این نوازنده ویلون را نابازیگری به نام سیامک خواهانی بازی کرده بود که حسابی هم روی مخ مخاطب بود.
* حاشیه: سنتوری پروانه نمایش گرفت و سینماها با نصب پوسترهای فیلم در جلوی در و سالن های انتظار به استقبال آن رفتند اما دو روز مانده به شروع اکران، فیلم با دستور مستقیم حسین صفار هرندی، وزیر وقت ارشاد توقیف شد و به بایگانی رفت.
چهارشنبه سوری (1384)اصغر فرهادی در سومین فیلمش پایه گذار سبکی شد که بعدها در سینمای ایران خیلی ها خواستند از او تقلید کنند و موفق نشدند.
* خائن: تا پایان فیلم نمی توان به تحکم درباره شک مژده به رابطه همسرش (حمید فرخ نژاد) با زن همسایه نظر داد. حتی خیلی ها باور می کنند که مژده شکاک است و مشکل دارد. اواخر فیلم است که خیانت کاراکتر فرخ نژاد هویدا می شود و از این به بعد داستان رنگی دیگر می گیرد. اینجا است که بیننده به خود می گوید اگر جای روحی (ترانه علیدوستی) بود حقیقت را به مژده می گفت؟ یا نه با دروغ های مصلحتی بر این رابطه سرپوش می گذاشت؟
* مورد خیانت: هدیه تهرانی زنی است که مورد خیانت قرار گرفته. در ظاهر نباید این اتفاق رخ بدهد چون او زیبا است، همسر، فرزند و زندگی اش را دوست دارد. مشکل و درگیری خاصی هم نداشته اند و همین مقدار دعوا به شک منطقی او برمی گردد. این شک هم حاصل دوست داشتن همسر است. انتخاب هدیه تهرانی از سوی اصغر فرهادی، مخاطب را مجاب می کند که همسرش اهل خیانت نیست. یعنی این انتخاب ارتباطی مستقیم با سوژه فیلم دارد.
* عامل خیانت: پانته آ بهرام انتخاب اصغر فرهادی برای بازی در نقش زن همسایه بود. چهره این بازیگر عامل دیگری است تا مخاطب را بر شکاک بودن مژده قانع کند. برای همین در سکانس رویارویی او و همسر مژده در ماشین، شوکی منطقی به مخاطب وارد می شود و اینجاست که همه باور او به هم می ریزد. فرهادی هوشمندانه خیانت مرد به همسرش را از جذابیت های معمول بالاتر برده و در خدمت داستان درآورده است. بهرام بعد از این فیلم چندین نقش مشابه بازی کرد که هیچ کدام موفق نبود.
* حاشیه: «چهارشنبه سوری» پایه و اساس خود را بر خیانت بنا نکرده، بلکه مسئله ای مهم تر را مطرح می کند. برای همین حاشیه و حساسیتی به همراه نداشت. برعکس فیلم فرهادی هم در جشنواره فجر نظر منتقدان، مردم و داوران را جلب کرد و هم گیشه موفقی داشت، ضمن اینکه از تولیدات خوشنام و تراز سینمای ایران محسوب می شود.
برف روی کاج ها (1390)پیمان معادی برای اولین کارگردانی اش، سوژه ای آشنا برگزید که اتفاقا در جشنواره سی ام فجر مورد پسند مردم واقع شد و سیمرغ بهترین فیلم مردمی را برایش به ارمغان آورد.
«برف روی کاج ها» برخلاف دیگر فیلم هایی که با تم خیانت مردان ساخته می شوند، این نکته را مطرح می کرد که «اگر مرد بلغزد، ممکن است زن هم دچار لغزش شود.»
* خائن: در «برف روی کاج ها» همه چیز در خدمت شعار استنباطی فیلم که «اگر مرد بلغزد…» قرار داشت. پس انتخاب حسین پاکدل به عنوان بازیگر روبروی مهناز افشار هم دلیل مشخی دارد. او مردی متشخص و با پرستیژ است که احترامی ویژه برای همسرش قائل است. حتی رابطه شان بر اساس عشق و محبت بنا شده. با این پس زمینه و به رغم زیبایی همسرف دلیل خیانت مرد چیزی جز هوسرانی و عشق آنی نیست. او عاشق شاگرد زنش می شود و با هم از ایران می روند.
* مورد خیانت: نقش همسر کاراکتر حسین پاکدل را مهناز افشار بازی مخ کند. او هم ابتدا (مثل نمونه های زیادی که در فیلم ها دیده ایم) شوکه می شود و در لاک خود فرو می رود. در این اثنا با پسری جنوب شهری (صابر ابر) آشنا می شود و چون همسرش را از دست رفته می بیند، علاقه ای کمرنگ بین شان برقرار می شود. البته در نهایت و با بازگشت همسر و اظهار ندامت، ظاهرا اوضاع زندگی شان به شکل سابق برمی گردد.
* عامل خیانت: آناهیتا افشار نقش شاگرد پیانیست مهناز افشار را بازی می کند. از قضا او هم خاطرخواه جوانی دارد و بنای ازدواج با هم را گذاشته اند. در فیلم علت علاقه و جزییات رابطه کاراکتر پاکدل و آناهیتا افشار نشان داده نمی شود. همین قدر می دانیم که پایه و اساس این دلدادگی، عشق لحظه ای است که باعث می شود مرد به زندگی اش پشت پا بزند. بعد هم که از او رودست می خورد به زندگی خود رجوع می کند.
* حاشیه: فیلم «برف روی کاج ها» جزو فیلم های تخریبی حوزه هنری بود که اجازه نمایش در سینماهای این نهاد را به دست نیاورد. در نهایت و پس از دو سال انتظار، به نمایش درآمد و فروش خوبی هم داشت. شاید اگر زن مورد خیانت، بعد از رفتن همسرش، با پسر همسایه چند باری بیرون قرار نمی گذاشت، حجم حاشیه ها کم می شد.
زندگی خصوصی (1390)حسین فرحبخش با فیلم «زندگی خصوصی»قصد نقد یک جریان تندروی پس ازت انقلاب را داشت؛ پس برای رسیدن به این هدف برای آدم های قصه ما به ازای واقعی قرار داد. فیلم که بعدا به «خصوصی» تغییر نام داد، ابتدا داستانش را خوب جلو می برد اما از میانه راه دچار لکنت می شود و آنچه در ذهن می ماند، خیانت است.
* خائن: فرهاد اصلانی نقش ابراهیم سیاست پیشه را بازی می کند که حالا و بعد از اخراج از کارهای دولتی، مشغول انتشار روزنامه است. او زندگی مرفه و زنی زیبا دارد؛ حالات و رفتارش نشان می دهد مردی متشرع و آبرومند است که نمی خواهد زندگی و حیثیتش را به راحتی از دست بدهد. با اینحال در بزنگاهی خاص دلداده دختری دیگر می شود. این دختر قرار بوده برای روزنامه او داستان بنویسد که بعد از چند قرار پیشنهاد ازدواج موقت به او می دهد.
* مورد خیانت: لعیا زنگنه نقش زن ابراهیم را بازی کرده است. حسین فرحبخش با انتخاب او علاوه بر مسائل گیشه، خواسته بر هوسرانی مرد تاکید بیشتری کند. در این فیلم دلیل خیانت، نقصان زن، دعوا و مشاجره بین زن و شوهر، مسائل عاطفی و … نیست بلکه همه تاکیدها بر هوسرانی مرد بنا شده. فراتر از این، زنگنه در «زندگی خصوصی» چهره ای آرام و مهربان دارد و قاعدتا دلیل دراماتیکی برای خیانت همسرش در فیلم وجود ندارد.
* عامل خیانت: هانیه توسلی نقش دختری را بازی می کند که قرار بوده برای روزنامه ابراهیم داستان بنویسد. او به ابراهیم علاقمند می شود و برای شام دعوتش می کند. اوج تسویه حساب کارگردان با چهره سیاسی مورد نظر همین جا و در دیالوگ های پریسا با ابراهیم شکل می گیرد. در واقع اینجاست که انگیزه سیاسی فیلم بر مسئله ای به نام خیانت می چربد. چند باری شاهد متلک های پریسا هستیم که گذشته و رفتار ابراهیم را به او گوشزد می کند.
* حاشیه: «زندگی خصوصی» پیش از اکران با اعتراض چند رسانه اصولگرا مواجه شد. هنوز شش روز از اکران فیلم در نوروز 90 نگذشته بود که با اوج گیری فشارها ابتدا از سینماهای حوزه هنری و در ادامه از سایر سینماها پایین کشیده شد. بعد از آن بود که حوزه هنری اعلام کرد اجازه اکران هر فیلمی در سینماهای خود را نمی دهد و لیست معروفش رسانه ای شد.
سعادت آباد (1389)مازیار میری در «سعادت آباد» کنایه ای اساسی به سعادت لرزان بخشی از مردمان طبقه متوسط زد. در تعریف قصه و نیز کارگردانی هم به گونه ای عمل کرد که همه چیز در خدمت داستان باشد.
«سعادت آباد» به راحتی می توانست فیلمی «کثیف» لقب بگیرد اما چون به اندازه رعایت شده بود به این ورطه نیفتاد.
* خائن: پایه و اساس شروع داستان، زندگی محسن با بازی حامد بهداد است. چون قصه در یک شب می گذرد و ما کم کم با شرایط او و نسبتش با یاسی (لیلا حاتمی) آشنا می شویم. از آن طرف دوستان این زوج هم ابتلائات خاص خود را دارند که اگرچه الزاما خیانت نیست ولی بین شان رابطه ای درست و منطقی وجود ندارد. یکی در جوانی عاشق دیگری بوده، آ« یکی قصد جدایی دارد، دیگری ماجرای سقط جنین را به همسرش نگفته و … در این میان محسن رسما خیانت می کند.
* مورد خیانت: لیلا حاتمی نقش یاسی همسر محسن (حامد بهداد) را بازی می کند. رابطه شان چندان استوار نیست و شکننده به نظر می رسد اما یاسی قصد دارد همین مقدار را هم نگه دارد.او به خاطر شرایطی که دارد به راحتی می تواند به عشق قدیمی اش رجوع (خیانت) کند اما زندگی اش برای او مهم است و به جای مجادله با محسن، مراسم میهمانی و تولد راه انداخته. رفتار و تفکر یاسی قابل لمس و باور است و همین باعث می شود فیلم به باور قاطبه مخاطبان بنشیند.
* عامل خیانت: «سعادت آباد» مسئله خیانت را پایه و محور داستان خود قرار نداده، برای همین مازیار میری در سکانس پایانی به این مسئله اشاره می کند تا هر چه بیشتر دورویی و خوخواهی محسن را نشان دهد. در این سکانس، محسن را در صبح روز پس از میهمانی می بینیم که در خانه پرستار بچه اش حضور دارد. نقش او را هم مینا ساداتی بازی کرده است. این سکانس ارتباطی تماتیک با موضوع فیلم یعنی سعادت لرزان برخی آدم های به ظاهر خوشبخت دارد.
* حاشیه: در جشنواره فجر برخی واکنش های منفی نسبت به فیلم دیده شد اما بدون هیچ جرح و تعدیلی به نمایش درآمد و گیشه موفقی داشت و رضایت برخی منتقدان را به دست آورد، با این حال در نسخه خانگی فیلم، سکانس پایانی یعنی حضور محسن در خانه مینا بیرون آمد. این اتفاق اعتراض تهیه کننده و کارگردان را در پی داشت ولی به نتیجه نرسید.
دنیا (1381)یک فیلم دیگر با تم خیانت، منتها با چاشنی کمدی که البته باز هم رد پای هدیه تهرانی در آن دیده می شود. این فیلم را منوچهر مصیری بر اساس فیلمنامه ای از فرهاد توحیدی ساخت؛ فیلمی که برخلاف انتظار علاوه بر مخاطب عام، نظر منتقدین را هم به خود جلب و به شکل موقت موقعیت کارگردانش را هم تثبیت کرد.
* خائن: حاج عنایت با بازی محمدرضا شریفی نیا، یک حاجی بازاری متدین است که در سن خیلی کم و کاملا سنتی ازدواج کرده و در همه این سال ها تلاش کرده که چشم به نامحرم نداشته باشد اما همین که چشمش به دنیا با بازی هدیه تهرانی می افتد، همه چیز را می بازد. سکانسی که دنیا می خواهد کمربند ایمنی حاجی را تو ماشین ببندد، از سکانس های خوب فیلم است که دقیقا از بعد از آن دل و دنیای حاجی به باد می رود.
* مورد خیانت: گوهر خیراندیش، او هم از همان دسته دخترانی است که مشخص است در سن کم به عقد حاجی درآمده و همه جوره شوهرش را قبول دارد، مخصوصا در بحث های ناموسی و محرم نامحرمی. سرش به زندگی و خانه و بچه ها گرم است و به چیزی که فکر هم نمی کند، خیانت حاجی است. اصلا انگار خیالش از این بابت همه جانبه راحت راحت است، زندگی زناشویی برای او یک روال عادی پیدا کرده، به خاطر همین بیشتر فکر و ذکرش سفر و سر و سامان دادن بچه هایش هست تا رسیدن به حاجی.
* عامل خیانت: با یک نقشه از پیش تعیین شده و برای رسوا کردن حاجی وارد عمل می شود. کاملا نقطه ضعف او را امی داند و از همانجا هم ضربه اش را می زند.
دنیا، حاج عنایت را کاملا وارد مسیری می کند تا او حس کند به خاطر شرایط زندگی، خیلی از کارهایی را که باید در دوران جوانی تجربه می کرده را انجام نداده و حالا در موقعیتی که دنیا پیش رویش گذاشته، می تواند همه آن کارهای نکرده را انجام دهد.
* حاشیه: فیلم حاشیه خاصی نداشت، نوروز اکران شد و حسابی هم فروخت. البته دنیا یک خروجی دیگر هم داشت. اینکه بعد از آن محمدرضا شریفی نیا در چندین و چند فیلم و سریال دیگر هم نقش مردهای دو زنه را بازی کرد تا به نوعی در این نقش کلیشه شود. آخرین فیلم او با چنین مختصاتی کمدی «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند» بود.
شب یلدا (1380)کیومرث پوراحمد بر اساس داستانی واقعی یکی از موفق ترین فیلم های خود را ساخت. «شب یلدا» قصه تلخ یک مرد است که در اوج خوشبختی، زنش را جدا شده از خود می بیند و حالا مانده که چطور با این گرفتاری کنار بیاید. فیلم هم مورد توجه منتقدان بوده و هم مخاطبان.
* خائن: الهام چرخنده در «شب یلدا» نقش زند عهدشکن (مهناز) را بر عهده دارد. او موافقت همسرش برای رفتن به خارج از کشور را به دست می آورد اما به محض رسیدن، رفتاری دیگر از او سر می زند. این در حالی است که ا از طریق نشانه هایی متوجه می شویم زندگی شخصی او مشکل خاصی به لحاظ عاطفی و نیز اقتصادی نداشته و تنها عامل و انگیزه او، رسیدن به عشقی دیگر است.
* مورد خیانت: محمدرضا فروتن مرد مورد خیانت «شب یلدا» است؛ در نقش حامد. او با رضایت خود همسرش را به خارج می فرستد اما به محض اینکه پایش به کشور دیگر باز می شود می فهمد چه کلاهی سرش رفته و چه خنجری از پشت خورده؛ آن هم در شرایطی که برای زندگی اش هیچ چیز کم نگذاشته. او به شدت خانواده دوست بوده و همسرش را در اوج می دیده. حالا رفتن و خیانت همسر ضربه ای سخت بر پیکرش وارد کرده و باعث خانه نشینی اش شده.
* عامل خیانت: بیننده از طریق دیالوگ پی می برد مهناز با شخصی به نام آقای شریف (از دوستان قدیمی حامد) پایه دوستی ریخته و قصد ازدوج با او دارد. درست همین جاست که کارگردان به جای نشان دادن عامل خیانت، بر تاثیر این اتفاق تاکید می کند و داستانش را به اثرات خیانت اختصاص می دهد. حتی انگیزه های خیانت هم چندان پررنگ نیست و نمی دانیم چرا زن، دیگری را بر مرد خوش تیپ و با محبتش ترجیح داده است.
* حاشیه: همانطور که اشاره کردیم «شب یلدا» در چارچوب فیلم های خیانت محور معمول نمی گنجد، پس حاشیه ای هم نداشت. فیلم نه تنها دل بسیاری از منتقدان را برد که مورد اقبال مردم هم واقع شد. این فیلم همچنان یکی از بهترین ساخته های کیومرث پوراحمد به حساب می آید که گفته «حدیث نفس» خودش بوده.
شوکران (1379)شوکران بی شک مهمترین فیلم کارنامه افخمی است، فیلمی جسور و بی پروا که برای نخستین بار وارد حیطه ای چون ازدواج موقت و خیانت شد. به دلیل ملتهب بودن موضوع فیلم، افخمی فیلم را به جشنواره نرساند تا بدون پیشداوری و حاشیه روانه اکران شود. شوکران نوروز 80 اکران شد و گیشه را منفجر کرد.
* خائن: مهندس محمود شوکت با بازی فریبرز عرب نیا که تصویرش با آن سبیل های پر پشت و مردانه در حافظه تاریخ سینما ثبت شده. او برای انجام کارهای بیمارستانی رفیقش گذرش به یک بیمارستان می افتد و همین جاست که گلویش پیش سرپرستار بخش که سیما ریاحی نام دارد گیر می کند و بی خیال زن و بچه اش می شود. تصویر او زمانی که شب هنگام از چراغ قرمز عبور می کند تا خود را به آپارتمان سیما برساند، از صحنه های به یادماندنی فیلم است.
* مورد خیانت: همسر مهندس شوکت را در چند سکانس بیشتر نمی بینیم. نقش او را رزیتا غفاری بازی می کند، انتخاب هوشمندانه افخمی برای این نقش. یک زن خانه دار با رفتاری کمابیش سنتی که همه هم و غمش رتق و فتق کردن امور خانه و خانواده اش است. یک زن کاملا معمولی با جاذبه هایی کمتر نسبت به سیما ریاحی. او آنقدر به محمود اطمینان دارد که شاید یک درصد هم فکر نمی کند روزی مورد خیانت قرار بگیرد.
* عامل خیانت: سیما ریاحی با بازی هدیه تهرانی، تکیه کلامش پشت تلفن هم تا مدت ها سر زبان ها بود؛ جایی که می گفت: «گوشی رو قطع کن بگو خداحافظ». انتخاب هدیه تهرانی که آن روزها حسابی در اوج بود یکی از برگ برنده های افخمی در شوکران بود؛ انتخابی هوشمندانه که املا مخاطب را قانع می کرد که به مهندس شوکت حق بدهد در مصاف با سیما ریاحی کم بیاورد و تسلیمش شود.
* حاشیه: چند روز پس از نمایش عمومی فیلم، گروهی از پرستاران، «شوکران» را توهین آشکار به حرفه شان دانستند و در تجمعات محدود، خواستار توقف نمایش فیلم شدند اما با وجود شدت گرفتن اعتراض ها و صدور بیانیه های مختلف، این فیلم بر پرده سینماها باقی ماند و فروش خوبی داشت.
منبع:
http://www.bartarinha.ir/fa/news/233297/خائنین-سینمای-ایران
[ad_2]
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.