بهترین بازی ها در جشنواره 35 فیلم فجر
با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
این است که از خیر بهترین فیلم و کارگردان جشنواره امسال در می گذریم و تنها به انتخاب بهترین بازی های سال اکتفا می کنیم:
لیلا حاتمی (در «رگ خواب»)
شخصیت «مینا» این بار هر چند هم چنان نزدیک به خصوصیات همیشگی لیلا حاتمی- که از زمان نقش او در «لیلا» پدید آمد- شاید سخت ترین شخصیتی است که تا به حال بازی کرده است. زن مطلقه پیچیده ای که زندگی تلخی را پشت سر نهاده اما هنوز احساس می کند و انتظار می کشد می تواند مرد ایده آل خود را پیدا کند. چنین هم می شود لیکن مرد (کوروش تهامی) ظاهراً همان است تا آن زمان که چهره واقعی اش آشکار می شود. لیلا حاتمی صحنه های درماندگی، یأس و نومیدی، تنهایی و استیصال را به خوبی از طریق چهره بغض کرده و غم زده اش القا می سازد. بازی او لبریز از رنج و تعب و در عین حال نفوذ کننده است طوری که قلب را به تپش در می آورد.
حمید فرخ نژاد (در «خوب، بد، جلف»)
انتظار نداشتیم که بازیگر آن قدر جدی فیلم «چهارشنبه سوری»، این جا در این کمدی هزل آمیز تا این حد ظریف و مفرح و جذاب ظاهر گردد. فرخ نژاد در برخی از صحنه ها نشان می دهد که به شدت از قدرت بازی نقشی طنزآلود بهره مند است (خاصه در بخش هایی که لحظه ای جزیی به یک مضمون کوچک و ریز می رسد در رابطه پوشیده اش با ویشکا آسایش). با وجودی که او در «گشت ۲» هم در چنین قالبی کمیک بر پرده آمد اما به دلیل افراط در مشنگ بازی نتوانست به مانند نقش «خوب» جذابیت ایجاد کند.
ترلان پروانه (در «فِراری»)
این دختر نوجوان چه قدر مناسب نقش «گلنار» شخصیت زبر و زرنگ و در عین حال ساده و دل رحم اهل شمال است که برای رویارویی با ماشین گران دلخواه و رؤیایی اش «فِراری» روانه پایتخت می شود. دختری که با شیطنت هایش نمادی از نسل دختران امروزی است و تمامی اطلاعات خودش را از موبایل می گیرد. از درون موبایل است که با دیدن عکسی از نوعی عطر زنانه، حتی بوی آن را هم تشخیص می دهد! ترلان فوق العاده طبیعی و روان این نقش را بر پرده نشانده است. او از لحاظ بازی در برابر بازیگری حرفه ای چون محسن تنابنده کم نمی آورد.
نوید محمدزاده (در «خفه گی» و «بدون تاریخ، بدون امضاء»)
دو شخصیت متضاد برای بازیگری که دیگر به اثبات رسانده در هرگونه نقشی می تواند توانا باشد. در «خفه گی» شوهری مشکوک و نامطمئن است با تصور این که همسرش به او خیانت کرده، می کوشد با کمک پرستار آسایشگاه روانی توطئه ای بچیند و… نوید در لحظات سکوت و با قیافه ای ناآرام، بازی پیچیده ای ارایه داده است. از سوی دیگر، نقش او در «بدون تاریخ، بدون امضاء» پدری است که فرزندش را بر اثر یک ندانم کاری از دست داده و این بار خشمگین و ملتهب بازی مشکلی را اجرا کرده است. جالب آن که در هر دو فیلم رنگ سیاه و سفید در تأثیر شخصیت هایی که به عهده گرفته، مؤثر افتاده است.
الناز شاکردوست (در «خفه گی»)
نمی توان تصور کرد که این بازیگر خوش چهره ناگهان در نقشی غریب و ناممکن بتواند این گونه بدرخشد… نقش یک پرستار روان پریش در یک آسایشگاه روانی شبیه به راهبه ها در گریم و صورتی که شاید در اولین وهله نشود تشخیص داد الناز است. با نگاه هایی سنجیده و حرکاتی حساب شده- هنگامی که در راهروهای نیمه تاریک گام برمی دارد و مکث می کند- تصویری از یک زن معمایی و توهمی را به ما القا می سازد. بی گمان او یکی از بهترین نقش هایش را (بعد از «در میان ابرها») برعهده گرفته است.
حامد بهداد (در «سد معبر»)
خیلی ها بر این تصورند که او بیش از حد در تجسم نقش های محوله اش اغراق و مبالغه می کند اما وقتی در فیلم «۷ ماهگی» ظاهر گشت نشان داد چنین تصوری نادرست است. اینک در «سد معبر» و در نقش «قاسم» سوی دیگر بازیگری اش را به نمایش گذاشته است. آنچه قبل ترها از او در فیلم هایی که بازی کرده، ندیده بودیم. حامد بهداد از آن بازیگرانی است که قادر است در نقش هایی غیرمتعارف نوعی بازی پُر عمق ارایه دهد.
محدثه حیرت (در «خانه/ اِو»)
بازی این چهره ناآشنا برای ما هم غافلگیرکننده بود. در نقش «سایه» زنی است که پس از سال ها به خانه پدری اش بازگشته در حالی که جنازه پدر را بدانجا آورده اند. او نمی خواهد اجازه دهد جنازه به مسئولان دانشگاه برای تشریح سپرده شود. محدثه ابتدا با جیغ و ضجه و فریاد و بعداً در انتهای داستان ناگهان رنگ عوض می کند و تبدیل به شخصیتی غریب و فریبکار می شود. جالب این جاست که او این نقش را با زبان آذری- با زیرنویس فارسی- بازی کرده است.
امیر جدیدی (در «قاتل اهلی»)
شاید هیچ کس به اندازه او در آثار اخیر مسعود کیمیایی موفق نشده این چنین «کاراکتر آشنای کیمیایی» باشد. یک جور ضد قهرمان که ما را به یاد جوانی های بهروز وثوقی یا سعید راد می اندازد و با ترکیبی از خشونت، عصبیت همراه با عطوفت… امیر جدیدی در «قاتل اهلی» کم ظاهر شد اما همان قدر که بر پرده می آید به تصاویر گرما بخشیده است (نمونه اش را می توان در صحنه درگیری با مرد خبیث ماجرا و در حمام سونا مشاهده کرد).
نگار جواهریان (در «نگار»)
تعجب نکنید از این که چرا بازی این بازیگر زبده را در این فیلم محیرالعقول رامبد جوان به مثابه بهترین برگزیده ایم. علتش نوعی سپاس به اوست. نگار از آن نقش های تاریک و عمیق و دراماتیک قوی ناگاه افتاده در قالبی فانتزی و تخیلی، و زنی به مانند «نیکیتا» و خُب، در همین نقش هم توانسته است ما را مجذوب خود کند. بیشتر از این توقع دارید؟
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.