شعر و ترانهنوشته های علی حیدری خورموجی
شعر مهاجرت – علی حیدری خورموجی
ای کاش درختی بودم ریشه تنیده در بهت آفتاب
و تو پرستویی که لانه اش روی چشمانم بود
تو را می بویم
تو را می بوسم
و تو را در آغوش میکشم
اگر فصل مهاجرت نرسد…!!
ای کاش درختی بودم ریشه تنیده در بهت آفتاب
و تو پرستویی که لانه اش روی چشمانم بود
تو را می بویم
تو را می بوسم
و تو را در آغوش میکشم
اگر فصل مهاجرت نرسد…!!
درودبیکران عالی بود
درود ها
بسیار زیبا سرود ه اید
پاینده باشید