شعر اسلام حقیقی – حسن مصطفایی دهنوی
« اسلام حقیقی »
آدم بدکار و بد فطرت، بدی را مأبد 1 است
آدم نیک و نکو فطرت ، به جای عابد است
آدم از یک جا بـباید توشه بـردارد به دست
اسمی از اسلام و فعل نامسلمانی بد است
فطرت دیوی زِ آدم در ره دیوانگی
این چنین آدم نباشد،بدتر از دیو و دد2 است
فعل آدم فعل انسانس،چو دیو و دد که نیست
فعل انسان ، فعل اسلامس نه از دیو ودد است
آدم دانا و عاقل ، کار و فعلش معنوی است
آنکه فعلش ناروا باشد، همان دیو و دد است
هر کسی فعلش نکویس،بر همه مردم نکوست
هر کسی فعلش بَدس،آن بر همه مردم بد است
هر که بـر اسلام و معنای دقیقـش پی بـبرد
آن مسلمان حقیقی گشت و بیرون از بد است
دین اسلامی که آزاد است به هر فرد بشر
هرکه با جور وستم دین آورد، دینش بد است
هرکه یک رنگست ویکدل،در مسلمانی چه خوب
هم مسلمان باشد و هم آدم و هم زاهد است
هر که با نام مسلمانـی ، بـسازد صد دغل
آن مسلمان نیست ،آدم نیست،فردی فاسد است
ای بنی آدم ، چرا همنوع را رنجـش دهـی
رنج بر همنوع خود،کار خسیس حاسد3 است
با بنی آدم ، به نیکی و به پاکی کار کن
کار پاک و نیک ،بر کردار آدم شاهد است
از مسلمانـی چه بد دیدی ، بگو با قاعده
نام اسلام و مسلمانی ، تمامش قائد4 است
یک سرِ سوزن،بدی در حکم این اسلام نیست
این مسلمانی که نامش ،حکم پاک ایزد است
ای حسن ، معنای اسلام حقیقی را بگو
بارها گفتم: مسلمانی بری از هر بد است
٭٭٭
1 – جا و مکان 2 – عفریت و وحش 3- حسود 4- راهبر – پیشوا
حسن مصطفایی دهنوی