شعر و ترانهنوشته های حامد نوروزی
شعر زدل درآی – حامد نوروزی
زدل درآی…
زدل درآی وجان ما منورکن
هوای محفل خوبان معطرکن
به چشم وگیسوی یار سپرده ام دل وجان
بیا بیا تماشای باغ و بستان کن
چو ساکنان شهر زیرحسن تو اَند
ناز بر سمن و رخ بر صنوبرکن
پس ازگذران عیش ونوش با مهرویان
زکارها که کنی یاد حامد از دل کن…
حامد نوروزی