شعر و ترانهنوشته های فاطمه مقیم هنجنی
شعر چشم تو – فاطمه مقیم هنجنی
دیریست که من عاشق چشمان توهستم
دیوانه ی آن چشم غزل خوان توهستم
من زاده شدم عشق بورزم به نگاهی
لا دینم ومستم ،که مسلمان تو هستم؟
برمن نگهی گر نکنی مست وخرابم
پرکن قدحی واله وحیران تو هستم
زاهد دهدَم پند ز خدا شرم نداری
حاشا که ندانست به چشمان تو مستم
ازعشق ملول بودم واز دیر فراری
برمن تو وفا کن که پریشان تو هستم
درود بیکران ، مثل همیشه عالی سرودی