شهرزاد – نوستالژیک یا – معمای شاه
وب سایت سینما پرس: شبکه یک سیما از ۱۵ آبان امسال شاهد پخش سریالی جدید با نام «معمای شاه» است.
نام «محمد رضا ورزی» به عنوان کارگردان و نویسنده در عنوان بندی سریال درج شده است. بینندگان سیما پیش تر این نام را عنوان بندی چند سریال تاریخی دیگر تلویزیون همچون: سالهای مشروطه، تبریز در مه، پدر خوانده، عمارت فرنگی و… هم دیده است.
آغاز نمایش سریال «معمای شاه» همزمان شد با توزیع سریال «شهرزاد» ساخته حسن فتحی. هر دو سریال در فضای تاریخی نسبتاً مشابهی قصه خود را روایت میکنند و همین مسئله سبب شده خواه ناخواه مقایسه ای میان این دو اثر تلویزیونی شکل بگیرد. مشخص است که در چنین مقایسه ای کفه ترازو به سمت «شهرزاد» سنگین تر باشد.
حالا چند وقتی است بینندگان به این مقایسه پرداخته و در طرف دیگر ماجرا برخی کارشناسان این حوزه نیز در مقام مقایسه این دور اثر با یکدیگر قلم فرسایی میکنند. اما به دلایل مختلفی انجام چنین مقایسه ای اشتباه است و این دو سریال به هیچ وجه قابل قیاس با هم نیستند.
برخی از دلایل این امر به شرح زیر است:
وفاداری به تاریخ یا بی توجهی؟
مهمترین تفاوت دو سریال «شهرزاد» و «معمای شاه» نحوه نگاه آنها به مسئله ای به نام تاریخ است. معمای شاه روایت گر دوره ای خاص و پُر تلاطم از تاریخ معاصر ایران است که از سه سال آخر حکومت محمد رضا پهلوی آغاز و تا انقلاب ۵۷ ادامه مییابد.
در نقطه مقابل شهرزاد روایت قصه ای عاشقانه است که در بخشی از ماجرا با وقایع سالهای پُر تلاطم ۱۳۳۲ و کودتا علیه دکتر مصدق تلاقی پیدا میکند. حسن فتحی از این دوره تاریخی صرفاً به عنوان یک «بستر» استفاده کرده تا داستانش را روایت کند.
همین مسئله امکانات فراوانی در اختیارش قرار میدهد. مثلاً دیگر لازم نیست به روایتها و ماجراهای تاریخی وفادار بماند، توالی و تداوم وقایع را حفظ کند، اعمال و رفتار شخصیتهای اصلی را مورد نظر قرار دهد تا بعداً از سوی بینندگان به تحریف تاریخ متهم نشود. اما معمای شاه به واسطه روایت این دوره تاریخی پُر تلاطم مجبور به در نظر گرفتن مسائل مختلفی است.
مثلاً کارگردان نمیتواند درخصوص شخصیتهای سیاسی اصطلاحاً «پرش» داشته باشد. نمیتواند بسیاری از اتفاقها در نظر نگیرد و حتی گاهی مجبور است توالی زمانی برخی رویدادها را به صورت «ساعت به ساعت» روایت کند؛ مانند اتفاقی که طبق اظهارات سازندگان سریال درباره قسمتهای مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد رخ داده و ماجرا در محدوده ساعت هم طبق مستندات روایت شده است.
تاکنون هشت قسمت از سریال معمای شاه پخش شده و سریال تازه از نظر مقطع تاریخی به آذر سال ۱۳۲۲ رسیده است. یعنی به طور متوسط در هر دو قسمت یکسال از داستان روایت شده است.
در نقطه مقابل سریال شهرزاد چنین محدودیتی را ندارد و حتی میتواند بدون در نظر گرفتن توالی دقیق زمان و مکان، قصه محوری خود را روایت نموده و برای جذاب تر شدن داستان، قصههای فرعی را به آن اضافه کند.
مسئله مهم هر یک از سریالها چیست؟
در سریالهایی از جنس معمای شاه مسئله مهم «روایت دقیق تاریخ» و شخصیتهای مرتبط با آن است.
چنین سریالی که درباره زندگی محمد رضا شاه ساخته شده نمیتواند حضور شخصی مانند فردوست و پرون را نادیده بگیرد. حداکثر جهش سریال، عدم نمایش جزئیات زندگی خانوادگی دربار است.
مثلاً تا اینجای کار هیچ گاه ندیدهایم محمد رضا با دخترش شهناز بازی کند و زمانی چند دقیقه ای را به او اختصاص دهد چرا که فشردگی زمانی، اجازه پرداختن به این جزئیات را نمیدهد.
حتی بخش داستانی معمای شاه که با حضور «خانواده دکتر وزیری» شکل گرفته هم این روزها با انتقاد برخی بینندگان مواجه شده و عنوان میکنند «این که معمای شاه نیست، معمای وزیری است!» حال آنکه سازنده سریال با گنجاندن این بخش در داستان تلاش کرده فضایی دراماتیک را در اثر ایجاد نماید تا بخش دربار خسته کننده نشود.
حالا این وضعیت را مقایسه کنید با سریال شهرزاد که فارغ از این محدودیت میتواند بر روی شخصیتهای خود تمرکز کند، آنها را پردازش کند، وارد مناسبات خرد و کلان آنها شود و به مرور تصویری کامل از آنها به بیننده ارائه نماید.
نگاه به تاریخ مهم است
پیام و موضوع محوری سریال شهرزاد را میتوان اینگونه خلاصه کرد: «ورود به سیاست لوازمی دارد که اگر کسی دارای آن لوازم نباشد، ممکن است همه چیزش را از دست بدهد. حتی زن و عشقش را!». سریال ناخودآگاه به بیننده خود این حس را القا میکند که اگر سر از کار سیاست و مناسبات قدرت در نمیآورد، بهتر است وارد این وادی نشود.
دوره تاریخی هم فرقی نمیکند و حتی میتواند چنین رخدادی در «دوران معاصر» برای افراد پیش بیاید. این پیام و مضمون به شدت انسانی است و در لایههای مختلف فردی و شخصی، بیننده را درگیر میکند.
سریال معمای شاه پیامی از این جنس ندارد بلکه قرار است روایتگر وابستگی یک خاندان به بیگانه باشد که به واسطه این وابستگی، فرصتهای طلایی مختلفی از دست رفته و کشور دچار مشکلات عدیده شده است. در چنین حالتی بیننده با «پیامهای مختلف» مواجه است.
از نقش بیگانه در کشور تا بی کفایتی مسوولان داخلی، سست بودن مردم در دفاع از شخصیتهای ملی، خطر تفرقه، مبارزه آزادیخواهان و… برخلاف سریال شهرزاد که صرفاً با تماشای چند قسمت اولیه میتوان پیام و مضمون آن را دریافت کرد، در معمای شاه باید حداقل نیمی از داستان پخش شود تا این مضامین یک به یک خود را نشان داده و با بیننده ارتباط برقرار کنند.
شهرزاد مخالف جدی ندارد
سریال معمای شاه در پنج قسمت ابتدایی خود به دوران حکومت رضاخان پرداخت. نمایش صحنههایی مانند استعمال تریاک، خشونت کلامی، خشونت فیزیکی و… در رضاخان با آنکه به صورتی بسیار محدود و تعدیل شده صورت گرفت، واکنشهای منفی برخی بینندگان در شبکههای اجتماعی را به دنبال داشت.
البته آنچه در معمای شاه نمایش داده شده، ذره ای از اتفاقهایی که در دوران رضاخان رخ داده نیست اما برخی بینندگان و شاید بهتر است بگوییم علاقه مندان پهلوی، به شدت نسبت به این مسئله موضع داشته و علیه سریال فضاسازی کردند. تصور عمومی از دوران پهلوی در نزد عده ای این است که در آن دوران مملکت آباد و آزاد بود و کشور دست کمی از ممالکت متمدن و جهان اول نداشت.
حالا اگر سریالی تلویزیونی بخواهد به تحلیل و نقض این باور اشتباه بپردازد، قطعاً با هجمه و مخالفتهای فراوان مواجه میشود. البته شکی نیست که معمای شاه میتوانست با پروداکشن و صحنه پردازیهای گسترده به انتقال پیام خود کمک کند و شکل فعلی ارائه پیام چندان کامل نیست اما همین که سریالی بخواهد «اسطوره شکنی» کند و ضعفهای رضاخان در بحبوبه جنگ جهانی دوم را به تصویر بکشد، قطعاً واکنشهایی را به دنبال خواهد داشت حال آنکه حسن فتحی در شهرزاد با چنین مشکل و مسئله ای مواجه نبوده و بخش تاریخی سریالش، مخالفت و انتقادی را برانگیخته نکرده است چون اساساً به مسئله حساسی در آن پرداخته نشده است. در یک کلام، معمای شاه به تاریخ نگاهی «تحلیلی» دارد و شهرزاد گاهی «نوستالژیک» که این نگاه دومی هیچ گاه نمیتواند مخالفی جدی برای سریال به همراه داشته باشد.
البته حسن فتحی خود در سریال «روشن تر از خاموشی» هم تجربه ساخت سریالی تاریخی شخصیت محور را داشته که اتفاقاً این سریال به نسبت آثار دیگر او همچون: قهرمانان نمیمیرند، شب دهم، زمانه و مدار صفر درجه با استقبال کمتری مواجه شد.
بیننده تلویزیون اساساً روایت «عاشقانه» را دوست دارد و حتی در سریالهای معاصری همچون: دلنوازان، فاصلهها، آوای باران و… یک مضمون عاشقانه با اقبال فراوانی از سوی بیننده مواجه میگردد.
اما معمای شاه برای روایت داستانهای عاشقانهاش که عمدتاً در محدوه دربار رخ میدهد، نیازمند رعایت خط قرمزهای فراوانی است تا قصه از مسیر اصلی خود خارج نشود.
بازیگران شهرزاد بهترند
سریال «معمای شاه» روایت گر زندگی محمد رضا پهلوی است. در چنین سریالی مسئله مهم در بخش انتخاب بازیگر، یافتن چهرهایی است که حداکثر شباهت را به نقشها داشته باشند. بخش عمده ای از نقشها نیز در محدوده دربار رخ میدهد و باید در این بخش شباهتها زیاد باشد تا بیننده سریال را باور کند.
در شهرزاد چنین محدودیتی وجود ندارد و بر همین اساس میتوان هر بازیگری را با اندکی گریم، به چهره شخصیتهای آن دوره نزدیک کرد. البته عدم صراحت تاریخی شهرزاد و نپرداختن به یک دوره تاریخی خاص و حتی کوتاه بودن زمان تولید، انگیزههای بیشتری را در بازیگران برای همراهی ایجاد میکند.
مسئله مهم دیگر حضور چهرههای سرشناس در سریال شهرزاد است. در سریال معمای شاه به اقتضاء داستان ۸۰ بازیگر اصلی و ۵۲۰ بازیگر فرعی حضور دارند. به دلیل روایت مقطعی ۴۰ ساله در سریال، هم با تنوع بازیگر و هم با تنوع گریم در این اثر مواجه هستیم اما در نقطه مقابل، در اثر نمایشی حسن فتحی تعداد محدودی از بازیگران شاخص و چهره برای مقطعی دوساله از نظر تاریخی انتخاب شده و مقابل دوربین رفتهاند. بدیهی است بینندگان سیما با چهرههایی از این دست ارتباط سریع تری میگیرند حال آنکه برای برقراری ارتباط با بازیگران معمای شاه که قرار است در مقاطع مختلفی دیده شوند، نیاز به زمان بیشتری است تا آنها در گریمهای دهههای مختلف دیده شوند.
تفاوت قالب و مدیوم
سریال معمای شاه برای تلویزیون تولید شده که مخاطبی میلیونی دارد. سریال شهرزاد در شمارگان ۵۰۰ هزار نسخه توزیع میشود. سریال اول «رایگان» است و سریال دوم به واسطه نیاز به پرداخت پول، در میان قشری از جامعه بیننده جدی دارد که حاضرند برای محصولات فرهنگی پول پرداخت نمایند.
البته به دلیل بافت مخاطب دوم و تعلق آنها به جامعه شهری و طبقه متوسط به بالا، اظهار نظرهای بیشتری از مردم درباره شهرزاد میشنویم اما در شهرستانها و شهرهای کوچک که سیستم توزیع شبکه نمایش خانگی چندان گسترده نیست، بیننده پر و پا قرصی برای این آثار وجود ندارد و اگر هم هست، بیشتر از راه «نسخه غیرقانونی» به تماشای آن مینشینند و پولی بابت آن پرداخت نمیکنند.
مخاطب عام معمای شاه دوست دارد تاریخ را به صورت ساده بشنود و آرام آرام قصه ای را دنبال کند. البته مسئله مهم و جدی تر این است که سازندگان این دو سریال هر دو از چهرههایی هستند که رشد و پیشرفتشان در تلویزیون اتفاق افتاده و از این منظر سرمایههای صدا و سیما محسوب میشوند و در هر قالبی که فعالیت کنند، باعث رشد و بهبود آن عرصه خواهند شد. امید است هر دو سریال بتوانند در میان مخاطبان خود موفق و مؤثر باشند.