شعر و ترانهنوشته های فرزاد صفانژاد
شعر درد بی همنفسی – فرزاد صفانژاد
.
بعد از آن فاجعه از عشق تو دوری کردم
با غم بیکسی ام بی تو صبوری کردم
…
رفتم از شهر دلت تا به ابد دور شدم
پیش چشمان تو یک آدم منفور شدم
…
واقفم هیچکسی بعد تو همدم نشود
در دلم عشق کسی بر تو مقدم نشود
…
درد بی همنفسی قصه هر سال من است
شک نکن مرگ بدی طالع امسال من است
…
من خودم از دل بیمار خودم باخبرم
آنچنان میروم از من تو نیابی اثرم
…..
.
فرزاد صفانژاد
.
…..
درود ها
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
پاینده باشید