شعر و ترانهنوشته های ژیلا شجاعی

شعر من زنم شاعر – ژیلا شجاعی (یلدا)

از قطره هاي درخشان شبنم وجودم
همچون فصل بهار پر از كرشمم
چون برگ هاي پاييزي مي ريزد دانه هاي اشكم
گاه مي گيرد مثل روزهاي سرد زمستاني دلم
سخاوتمندانه مثل باران تند مي بارم
سرسبز و جاري رودخانه زندگيم
گل پونه هاي مهر مي شكفد بر دامانم
مي سپارم به كوه صبوري غم هايم
چادر محبت كشيده ام بر سر كودكانم
هميشه به جان مهر و وفا را خريده ام
در جاده هاي پاكدامني راه مي روم
نجابت و عاطفه هست نشان اجداديم
به دل همواره محنت را مي خرم
بار زندگي را به دوش مي برم
در شب تار زندگي چون شمع نورانيم
تك و تنها و بي پروا بر آتش مي زنم
شمع وجودم، فروزان از شعله مهرم
به وقت هر بيماري ، تا صبح بيدارم
بي مزد و اجرت، من طبيب بيمارم

امتیاز شما به این مطلب
پرده آماده دارکوب

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا