شعر و ترانهنوشته های حامد نوروزی

شعر حیران – حامد نوروزی

گفته بودی که چرا غرق تماشای توام
آن چنان شادکه حیران دو چِشمان توام
پلک برهم نزنم تاکه نگیرد خوابم
ناز برعطر لبانت که کند بیدارم

پرده آماده دارکوب

مطالب پیشنهادی

دکمه بازگشت به بالا