شعر و ترانهنوشته های حسن مصطفایی دهنوی

شعر نیکی و بدی – حسن مصطفایی دهنوی

« نیکی و بدی »
همیشه هر که نکو کشت، کار آن سختس
زِ سود و لذت دنیا ، همیشه بدبختس
شهی5 که مالک اورنگ6 و تاجس و تختس
اگر نکو بُوَد آن ، پادشاهیَـش سختس
کسی که عقل نکو دارد و نکو کارس
همیشه تلخی دنیا ، به کام او سختس
هـر آنکسی که نکو شد ، همیشه می بیند
که کار مردم بدکار ، عاقبت سختس
هر آنکه فیض نکو و بدی بد را دید
به تخت بد نـنشیند ، بـداند آن سختس
کسی که نیک و بدِ ملتی نـمی داند
چه غم زِ ملت،خوشبخت یا که بدبختس
کسی که عاقبت کار خود نـمی داند
چه داند عاقبت کار دیگران سختس
کسی که نیک و بد کار خود نـمی بیند
نـبیند عاقبت کار بد کُنان1 سختس
کسی که هیچ نداند ،زِ هیچ نیکی و بدی
به مثل خر بچریدن خوش است و بدبختس
بدی کارِ بَدان ، قسمت بدان نـشود
همیشه بر دل نیکان ، گرانس و سختس
خوشا دَمی که بَدان ،آن جفای خود بیننـد
بـبیناً آنکه جفا ، بهـر نیکها سختس
بدان اگر که بداناً ، بدی چقدر تلخس
بداناً آنکه به نیکان، بدی چقدر سختس
رموز مملکت و ملک ، هر که می داند
بـداند اینکه بدی بهر ملک سر سختس
بدی به مملکت ملتـی زیان بـزند
نظام مملکتـش بـشکند ، اَر2 آن سختس
حسن تو کارِ بد خلق ، را چه می بینی
فغان از آنکه نـشناسد چقدر بدبختس
٭٭٭
5- شاهی 6- تخت پادشاهی
1- کننده ها 2- اگر
حسن مصطفایی دهنوی

امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا