شعر و ترانهنوشته های زانا کوردستانی

شعر مترسک – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

مترسکی هستم
در جالیزاری دور و بی ثمر
همه ی کلاغ ها
با لبخند به کنارم می نشینند
گاهى خیره مى‌شوند
به دکمه های پیراهن پر از دلتنگی ام
و گاه می کوبند
منقار بر کلاه پوسیده ام
و من فارغ از چیستی ام!
خوشحالم به این معاشرت.

سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا